از یک هفته مانده به 12 بهمن ثبت نام مردم برای رفتن به استقبال امام خمینی در مسجد نیشابور شروع شد، علاقمندان زیادی ثبت نام کردند ولی براساس ارتباطی که با ستاد استقبال از امام در تهران داشتم، سهمیة ما حدود 400 نفر بود که می توانستند به ما در تهران جا بدهند.
حدود 10 تا 12 اتوبوس برای انتقال مستقبلین به تهران در نظر گرفته شد که چند اتوبوس از زنان و بقیه اکثراً از مردان بودند.
آذوقه و امکانات برای سفر چند روزه برداشته شد. بین نیروهای انقلابی همراه در سفر تقسیم کار کردیم و برای هر ماشینی مسئولی تعیین شد. من با هماهنگی آقایان عسگراولادی و حاجی حیدری در ستاد استقبال محل استقرار کاروان اعزامی به تهران را مشخص کردیم و قرار شد کاروان ما در خیابان ری و کوچة آبشار مستقر شود. مردم تهران در آن کوچه تعداد قابل توجهی از خانه های خود را تخلیه کرده و با اثاثیه و رختخوابهای نو برای میهمانان شهرستانی اختصاص داده بودند و شب را بعلت زمستان و فقدان سوخت سرد بود در آنجا استراحت کردیم. بستن فرودگاه بر روی پرواز امام و تأخیر در ورود، حرکت کاروان را به تأخیر انداخت.
با خود پردة بزرگ 12 متری ای از طرف مردم نیشابور تهیه کرده بودیم که در فیلم های روز ورود امام به بهشت زهرا درست پشت سر امام دیده می شود.
از صبح زود مردم را با اتوبوسها به محلی که ابتدای جادة بهشت زهرا در جنوب تهران است و الان اتوبان آزادگان است رساندیم. تمام منطقه بیابان و کشت زار گندم بود ماشین ها را همانجا گذاشتیم و مسیر اتوبان خلیج فارس فعلی تا بهشت زهرا را پیاده به همراه مستقبلین طی کردیم. در مسیر پیاده همه سعی کردند از روی زمینهای گندم کاشته نروند و کشت مردم را آسیب نزنند. البته رعایت این مسئله با توجه به سیل جمعیتی که بسوی بهشت زهرا می رفت کار دشواری بود.
مسیر فوق حدود 6 کیلومتر بود که مردم متوجه نشدند چطوری و با چه سرعتی آن را طی کردند.
مسئولین ستاد به ما گفتند که امام در قطعه شهدا مستقر می شوند و ما در ضلع غربی قطعه شهدا مستقر شدیم تا امام آمد صحرای محشر بود. شوق دیدار امام برای مردم آنقدر زیاد بود که کنترل آنها کاری بس دشوار بود. با ورود امام به بهشت زهرا و دعوت مرحوم آیت اله مطهری به آرامش و بعد آیت اله صدوقی قدری اوضاع آرام شد و همه آمادة شنیدن سخنان امام شدند.
سرود جوانان اجرا شد و مقاله ای توسط فرزند شهید امانی خوانده شد. امام که شروع به سخن کردند همه جا سکوت محض برقرار شد، عده ای در اطراف در اثر ازدحام جمعیت مثل موج جلو و عقب می رفتند تا امام را ببینند.
سخنان امام خطاب به دولت بختیار آنچنان کوبنده بود که انرژی و عزم ملت برای ادامة انقلاب تا پیروزی را مضاعف کرد.
امام بخوبی و با زبان ملت علت غیرقانونی بودن دولت بختیار و رژیم شاه و قانون اساسی و رژیم شاهنشاهی را اثبات کرد و به مردم قول داد بخاطر مقبولیت مردمی ای که از سوی مردم ایران یافته و به حکم شرع دولت اسلامی تعیین خواهد کرد.
پس از سخنان پرشور امام خمینی ما همان راه را دوباره با نشاط و روحیه ای قوی تر پیاده برگشتیم تا به ماشینهای اتوبوس خود رسیدیم و نهار را سرپایی به همه دادیم و عازم نیشابور شدیم.
استقبال پرشور مردم از سراسر کشور و تهران آنچنان عظیم و گسترده و بی سابقه بود که نمی توان آن را فراموش کرد و دیگر با آن کیفیت خاص خودش در آن حال و هوا تکرارش را دید.