متن سخنرانی حمیدرضاترقی در جمع اساتید دانشگاه تربیت معلم شهیدرجائی تهران.
به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه.
بسم الله الرحمن الرحیم
هرانقلابی دو دوره دارد۱-دوره تکوین ملت که با جهاد تربیتی و اخلاقی و اعتقادی محقق میشود .
۲-دوره تاسیس دولت که با جهاد سیاسی،. اقتصادی،نظامی،تحقق می یابد .
انقلاب اسلامی ما هم این دو دوره را طی کرده است .
در دوره تکوین ملت که از قیام ۱۵خرداد شروع شد،امام و شاگردان و یارانش طی
۱۵سال به جهاد تربیتی و اخلاقی و اعتقادی پرداخته و در اقشار دانشگاهی وفرهنگی،بازاری ومردم متدین ،نیروی انقلابی تربیت کرده ودراین راه شخصیتهای زیادی به زندان افتاده ،شهید و شکنجه و تبعید شدند تا جامعه اماده انقلاب و دگرگونی شد .
یکی از مراکزی که در تربیت نسل انقلابی نقش آفرین بود مراکز اموزش وپرورش و اموزش عالی بود .لذا نفوذ در این دستگاهها برای تربیت نسل جوان انقلابی در دستور کار قرارگاه انقلاب قرار گرفت.
شهید دکتر باهنر برای ورود به اموزش و پرورش و شهید مطهری و شهید دکتر مفتح برای ورود به دانشگاه ماموریت یافتند.
شهید باهنر به تدوین کتب دینی و قرانی پرداخت و شهیدان مطهری و مفتح در دانشگاه الهیات و معارف اسلامی به تحکیم مبانی اعتقادی دانشجویان وپاسخ به سوالات انها پرداختند .
محصول این سیاست و تلاش نسلی بود که در انقلاب ۵۶و۵۷به یاری امام امدند و انقلاب را به پیروزی رساندندو بعد از پیروزی هم در دفاع مقدس و مبارزه با ضد انقلاب و تجزیه طلبان ومنافقین مجاهدت کردند.
البته جریانهای دیگری هم قبل از انقلاب بفکر نیروسازی بودند وعناصری رابرای اهداف کمونیستی ولیبرالی و ملی گرا تربیت کردند.ولی پیروزی با امام و پیروانش بود .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی واستقرار نظام جمهوری اسلامی، برای تاسیس دولت و جامعه سازی اسلامی ،ما به نیروی تراز انقلابی که در اداره و مدیریت کشور کارامدی داشته باشد نیاز داشتیم .چون با نیروهای رژیم سابق که نمیشد نظام اسلامی را اداره کرد ,لذا باید کارخانه های ادم سازی درکشور اسلامی شده و از ریل وابستگی به غرب و تربیت نیروی مناسب با خواست غرب و رژیم طاغوتی ،خارج میشد.
اینجا بود که دراموزش. و پرورش امور تربیتی ایجاد شد و دردانشگاه به دستور امام ره انقلاب فرهنگی رخ داد و وحدت حوزه و دانشگاه لازم و ضروری شد .
شهید باهنر با تشکیل امور تربیتی و تدوین اهداف دینی ان برای ایجاد زیرساخت عقیدتی برای نسل جوان و تحول در نظام اموزشی در اموزش وپرورش اقدام کردند و شهید مفتح بعد از شهادت شهید مطهری در دانشگاه به نزدیک شدن حوزه و دانشگاه در هدف کمک کرد .
هدف وحدت حوزه و دانشگاه این بود که :
الف) وحدت و انسجام اجتماعی: جامعه برای بقای خود نیازمند وحدت و انسجام اجتماعی است و این وحدت و انسجام اجتماعی از طریق تعامل و همکاری سازنده نهادهای اجتماعی حاصل میشود.تحولات تاریخی، اجتماعی و سیاسی عمیقاً متأثر از پیوست و گسست نخبگان اجتماعی (به طور خاص حوزویان و دانشگاهیان) بوده است و وحدت و تعامل با همگرایی و پیوست حوزه و دانشگاه قبل از اینکه یک وظیفه برای نخبگان این دو نهاد علمی و معرفتی باشد، حقی برای کل جامعه است و تأثیر این پیوست و گسست مستقیماً متوجه جامعه خواهد شد.
ب) تأمین نیروی انسانی برای ساختار نظام اسلامی: بیشک حوزههای علمیه و دانشگاهها به عنوان تأمین کننده نیروی انسانی، دو رکن اساسی و تعیین کننده در ساختار نظام هستند، بنابراین حوزه و دانشگاه به عنوان دو ثقل مؤثر در نظام اسلامی میبایست دارای وحدت نظری و عملی باشند، حوزه و دانشگاه دو نهاد نیروساز اصیل جامعه هستند که کلیدیترین مناصب حکومتی را به عهده میگیرند و این ضرورت دارد؛ برای اینکه ما ساختار نظام اسلامی را حفظ کنیم و همواره به دنبال وحدت این دو نهاد علمی باشیم.
ج) تحقق اسلامیت دانشگاه ها و عینیت یافتن دانشگاه اسلامی: برای سوق دادن دانشگاه به «محوریت قرار دادن دین» و ارزشمدار نمودن آموزش و پژوهش و اهتمام به «جهتگیریهای دینی و ارزش مدارانه» در عرصههای علمی این اقتضا را دارد که به وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان یک ضرورت و یک موضوع غیرقابل تردید ، نگریسته شود. و این مهم است که میتواند ایده و معرفت و روشهای سکولار را از محیط علم و دانش بزداید.
د) جنبش تولید نرم افزار علمی و دینی: یکی از عوامل اصلی زمینه ساز برای تولید علم و نظریه و تمدن سازی و نهضت نرمافزاری، همانا سالم سازی گفتگوها و سپس تضمین بقای این فضای سالم و علمی برای مباحثه و گفتگوست. و حوزه و دانشگاه برای رشد به فضایی دور از افراط و تفریط نیازمند بوده و وحدت و همگرایی این دو نهاد علمی را هر چه بیشتر ضروری مینماید.
نتیجه این وحدت تا کنون :
ترقی با اظهار تاسف از اقدامات عوامل نفوذی در سیستم اموزش وپرورش و اموزش عالی کشور در دولتهای لیبرال گذشته و انحلال امور تربیتی و نفوذ اساتید مخالف انقلاب و ارمانهای ان در دانشگاه ها افزود ،هنوز سند تحول در آموزش و پرورش و اسلامی شدن متون درسی دانشگاهها با چالش و کندی پیش می رود ودلیل روشن ان اغتشاشات اخیر کشور در محیطهای دانشگاهی و مدارس است ولی گامهای خوبی هم برداشته شده
حوزه فقه را تخصصی کرده تا پاسخگوی نیاز حکمرانی کشور باشد و دردانشگاهها هم شاهد بروز خلاقیتها و ترویج علم مفید هستیم ، دانشگاههای تلفیقی مثل امام صادق وعلوم رضوی و امام باقر ع ایجاد شده ولی بنظر میرسد به چند اقدام دیگر نیاز است .
اول) امروز نسل سوم حوزه و دانشگاه باید گام بعدی را در نهادینه کردن ارزشهای انقلاب و تکمیل این پروژه بردارند و ایده وحدت حوزه و دانشگاه بستگی به نوع برنامهریزی و نحوه اجرای انها دارد. ما امروزه به تلقی جدیدی از وحدت حوزه و دانشگاه نیازمندیم که از یک طرف امکان تحقق خارجی آن وجود داشته باشد و از طرف دیگر بتواند به نیازهای جامعه اسلامی در تمامی ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دینی و علمی و… پاسخ مناسب دهد.
دوم)سیاستگذاران و برنامهریزان حکومت و فعالان سیاسی، اجتماعی، نخبگان و مسئولان حوزه و دانشگاه، «وحدت و همگرایی حوزه و دانشگاه» را راهبرد و استراتژی بنیادین بشناسند و با این معیار، تصمیم ها و برنامههای کشور را تنظیم و تعدیل نمایند و تمام نهادهای جامعه باید توجه داشته باشند که تعامل و ارتباط حوزه و دانشگاه به دور از هرگونه تشریفات کاذب انجام گیرد.
سوم) بدنه اصلی حوزه و دانشگاه درگیر مسایل فرعی و حاشیهای و دعوای جناحی نشود و باید این انرژی را در راهی مصرف کردکه مفید برای جامعه ومردم باشد.
چهارم) حوزه و دانشگاه به گونهای عمل نمایند که در برابر غرب نه به دام سکولاریسم بیفتند و نه در دام تحجر و قشریگری، بلکه راه خلاقیت، تولید و نواندیشی را در عین اصولگرایی و اصالت خواهی و حفظ نصوص اسلام و ارزشهای محوری سرلوحه حرکت خود نمایند و در این راه مجاهدت نمایند.
پنجم) هر دو نهاد حوزه و دانشگاه، وجود دیگری را برای اداره جامعه لازم و ضروری دانسته، کارکردهای خود و محدوده وظایف و اختیارات خود را پذیرفته و ظرفیت تحمل خود را بالا ببرند.
ششم) وجود حرکتهای ناسالمی که با رویکرد افراط و تفریط ارزشهای بنیادین جامعه اسلامی را مورد هجمه قرار میدهند، را به انزوا برده و فضا را هر چه بیشتر در جهت تعامل وهمگرایی بیشتر فراهم نمایند.
هفتم) مباحث و نقد نظرهای یکدیگر و یا گفتگوهای انتقادی وقاعده مند داشته باشند،تا باب نواندیشی، طرح سؤال و مباحثه، فکر، نظر و کرسیهای آزاداندیشی با حفظ حدود گسترش یابد.
هشتم) وحدت باید به گونهای فهمیده شود که در عین وحدت تنوع هم وجود داشته باشد، یعنی باید بتوانیم راه تفاهم و حسن ظن را در عین حفظ نظر و بحث و اختلاف نظر مورد توجه و لحاظ قرار دهیم. |