Normal
0
false
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
· پنجشنبه - 15 ژوئن 2017 - 19:32
·
حمیدرضا ترقی، عضو حزب مؤتلفه اسلامی، در گفتگو با هفته نامه «سیاسیون»
حمیدرضا ترقی، عضو حزب مؤتلفه اسلامی، در گفتگو با هفته نامه «سیاسیون» مطرح کرد:
تحلیل عملکرداصولگرایان وموتلفه در انتخابات
سیاست داخلی – اصولگرایی / سیدمجتبی جلالزاده
سیاسیون – انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم پایان یافت و آقای روحانی رئیسجمهور باقی ماند. این انتخابات که بار دیگر صحنه حضور حماسی ملت ایران و مشارکت بالای هفتاد درصد از واجدین شرایط را در پی داشت، بر زرین دیگری است در نظام مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. اما در این بین اصولگرایان منتقدان اصلی دولت یازدهم به شمار میرفتند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از پیروزی حسن روحانی برای دومین بار، به کار بستند که علیرغم توفیقاتی که حاصل شد برایشان اما ناکام ماندند. حزب مؤتلفه اسلامی از قدیمیترین تشکلهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی است که در این دوره حضور پررنگتری داشت و با کاندیدای مستقل پا به عرصه رقابت گذاشت. با حمیدرضا ترقی، عضو مؤثر این حزب گفتگویی داشتهایم و در آن به واکاوای علل شکست اصولگرایان و همچنین تبیین راهبرد حزب مؤتلفه اسلامی در این دور از انتخابات ریاست جمهوری پرداختهایم:
■ارزیابی شما از اصولگرایان و عملکرد این جناح در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری چیست؟
□انتخابات در دوره دوازدهم بر عزمی استوار بود تا این دوره ریاست جمهوری را تک دورهای کند. طبیعتا مبارزه انتخاباتی با رئیسجمهور مستقر که تمام امکانات تبلیغاتی را در اختیار دارد و انواع و اقسام ابزارها را برای تبلیغات و ماندن در قدرت استفاده میکند، کار بسیار دشواری است. به همین دلیل اولا در این دوره به یک اجماع بسیار خوب در بین نیروهای اصولگرا رسیدیم؛ آمادگی برای تمرکز آراء بهتر از تمام دورههای گذشته بود و گفتمان مناسبی هم که بتواند قشر قابل توجهی از جامعه را به خود جذب کند در بین کاندیداهای اصولگرا وجود داشت. تنها مشکل ما، فرصت و زمان بود که محدود به ایام تبلیغات انتخاباتی بود، در حالی که رئیسجمهور مستقر چنین محدودیتی نداشت و از ماهها قبل برنامهریزی کرده بود و مضافا بر اینکه از یک نامزد پوششی برای افزایش زمان در مناظرهها هم استفاده کرد.از همین رو به نظر من ظرف مدت چهل روز، نامزد اصولگرایان توانسته به شانزده میلیون رأی برسد، کار بینظیری در رقابتهای سیاسی کشور بوده است. موجی که توانست در بین مردم و در شهرهای مختلف به لحاظ جمعیتی ایجاد کند، در هیچ دورهای سابقه نداشته است. یقیناً اگر مهندسی توزیع تعرفه نبود؛ اگر مهندسی نحوه رأی گیری در سطح روستاها نبود و این حجم از تخلفات صورت نمیگرفت، قطعاً نتیجه انتخابت غیر از این که امروز شاهد هستیم، رقم میخورد.
بنابراین اصولگرایان در این مرحله توانستند ضعفهای گذشته را جبران کنند، تکثر گذشته را به وحدت تبدیل کنند و از شعار متناسب با خواست و اراده مردم هم برخوردار باشند. فردی که بتواند تا اندازهای عموم اقشار جامعه را هم به خود جذب کند در نهایت انتخاب کنند. طبیعتا اگر برنامه قویتری تدوین میشد و در ارتباط با بهرهگیری از تمام ظرفیتشان برنامهریزی بهتری میکردند و همچنین برای جذب قشر خاکستری برنامهای ویژه طراحی میکردند، میتوانستند برای اولینبار ریاست جمهوری را یک دورهای کنند و به پیروزی برسند. این انتخابات بعد از تایید صحت آن توسط شورای محترم نگهبان، مورد آسیب شناسی جدی اصولگرایان قرار خواهد گرفت. هرچند که در محافل کارشناسی برخی از ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفته است و در آینده نیز به طور کامل این مسئله مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
آنچه که به نظر میرسد در بعد افزایش مشارکت سیاسی مردم و تاثیر آن در ادغام جریانهای مخالف به درون نظام داشته است و تأثیری که در جذب آراء خاموش در سطح کشور داشته است برای نظام یک موفقیت و برای مردم یک پیروزی تلقی میشود.
نقش اصولگرایان در ایجاد شور انتخاباتی در مردم و جلب مردم به حضور گسترده عملکرد مثبتی بود و این به دلیل نقدهای صریحی بود که به وضع موجود داشتند. موفقیت دیگر آن بود که عمده شعارهای اصولگرایان در گفتمان دولت دوازدهم جذب شد و دولت دوازدهم مجبور شد بسیاری از شعارها را در وعدههای خودش به مردم مطرح کند و این هم یک موفقیت دیگر برای اصولگرایان محسوب میشود.
■یک جمعبندی از فضای انتخابات انجام دادید و اینکه اصولگرایان توانستند به بخش عمده هدف خود که اجماع بود برسند، امری که در گذشته چندان در آن موفق نبودند. اما رویکرد آینده اصولگرایان چه خواهد بود؟ حداقل در بازه زمانی چهار سال آینده که در برخی از شهرها مثل خود تهران، شورای شهر را هم از دست دادهاند راهبرد کلان اصولگرایان چه تغییری خواهد کرد؟
□تغییری که باید در استراتژی لحاظ شود نیاز به بحث و بررسی در محافل کارشناسی دارد. هدف اصلی اصولگرایان این است که در فرایند انقلاب اسلامی بتوانیم زودتر به دولت سازی اسلامی برسیم تا جامعه سازی اسلامی را در فرایند انقلاب محقق کنیم. بنابراین آنچه که لازم است طی چهار سال آینده بر روی آن کار شود، مردم سالاری دینی در جامعه است. به نظر میرسد در تطبیق مردم سالاری دینی با معیارها و ارزشهای دینی هنوز عقب هستیم و طبیعتا اگر قرار باشد به سمت یک دولت اسلامی حرکت کنیم، دولتی که سیاستهای باقی مانده و بر زمین مانده انقلاب را در جامعه اجرا کند و آرمانهای انقلاب را یکی پس از دیگری محقق کند، بایستی دو کار اساسی انجام دهد: یکی تربیت کادر مناسب و طراز انقلاب اسلامی و آماده به کار آنان و دیگر اینکه، نظام جمهوری اسلامی چون متکی به آراء مردم است این شانزده میلیون نفر طرفدار اصولگرایان را به بالای بیست و پنج میلیون نفر افزایش دهیم. این امر نیازمند کار تشکیلاتی بیشتر و گسترش سازمان رای اصولگرایان و کار بر روی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است که باید در اولویت قرار گیرد.
■در چارچوب آسیب شناسی عملکرد اصولگرایان، اگر قرار به يک دستهبندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دستهبندي از نظر شما چيست؟
□دیدگاهها در این رابطه متفاوت است و هنوز به تحلیل مشترک نرسیدیم پس میتوانیم صرفاً فرضیاتی را بیان کنیم. به طور مثال عدهای از دوستان اعتقاد دارند کنار رفتن آقای قالیباف، اگر بخشی از آراء ایشان را به سمت آقای رئیسی آورده است اما بخش دیگری از آن به سبد آقای روحانی ریخته شده است. یا در نوع برخوردها در مناظرههای انتخاباتی، برخی معتقدند که برخورد تهاجمی آقای قالیباف فضا را به سمت واکنش متقابل رقیب هدایت کرد و این فضای جدید منجر به ریزش آراء شد. بعضی دیگر معتقدند پیوستن آقای تتلو به حامیان آقای رئیسی موجب ریزش آرای ایشان شده است. در مجموع ضعف در استفاده از فضای مجازی از جمله ضعفهایی است که همگی به آن اقرار دارند. در این حوزه اگرچه کانالهای [تلگرامی] اصولگرایان تقریباً سیصد درصد گردش اطلاعات داشت اما نوع کار متفاوت بود. افزایش تعداد کانال در جبهه ما صورت میگرفت و در جبهه مقابل افزایش بازدید مطالب انجام میشد. این موارد تفاوتهایی است که در آینده بایستی به دنبال مرتفع کردن آن باشیم. نکته دیگر سازمان رای اصولگرایان است که هنوز نتوانسته سامان منسجم و شفافی به خود بگیرد. این سازمان رای توسط اصلاحطلبان از انتخابات 1392 تا اکنون چندینبار تست شده است ولی این تست در بین اصولگرایان به صورت کامل صورت نگرفته است. مجموعه این موارد به اضافه برنامه و راه کارهای مشخص برای حل مشکلات مردم هم از ضعفهایی است که به چشم میخورد. نکته مهمتر در نوع نگاه به مشکلات مورد توجه مردم است. ما براین تصور بودیم بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته عمده مطالبات مردم اقتصادی است؛ در حالی که مشخص شد این موضوع تمام مطالبات مردم را پوشش نمیدهد؛ از همین رو باید به موضوعات دیگری مثل مسائل اجتماعی و مسائل فرهنگی هم باید پرداخته شود. در آخرین فرضیه که به عنوان یک اشکال میشود آن را در نظر گرفت، بحث اعتماد به نظرسنجیها بود. نظرسنجیها نوعا آن چه که در محتوای نتایج آنان ارائه میشد با واقعیت مقداری تفاوت داشت. نظرسنجیهای دانشگاه تهران به واقعیت نزدیکتر بود در حالی که کمتر مورد توجه قرار گرفت. این نظرسنجیها قدری نیروهای اصولگرا را مغرور کرد که پیروزی قطعی است و این خود سبب کم کاری و ضعف در روند کار شد.
■اشاره کردید به حمایت آقای امیرحسن مقصودلو معروف به تتلو؛ به نظر شما چه تحلیلی باعث میشود مثلا تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی صورت گرفت؟
□این پشنهادات بیشتر مربوط میشود به مسئولین در ستاد، خصوصا افرادی که عهدهدار مسائل روابط عمومی هستند. شاید هم به این منظور انجام شده تا قشر خاکستری جامعه را جذب کنند و از این طریق نشان بدهند بر خلاف ادعاهای رقیب که میگوید اصولگرایان با موسیقی میانهای ندارد یا حتی مخالف هستند، خلافش را اثبات کنند و بگویند چنین موضوعی واقعیت ندارد. به نظر نمیرسد تمام ابعاد این مسئله و پیامدهای اجتماعی آن در نظر گرفته شده باشد. به هر حال علیرغم اینکه برخی این موضوع را تأیید میکنند و معتقدند نبایستی حساسیت زیادی به آن نشان داد اما ما روی یک اصولی در فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی حرکت میکنیم. باید آن اصول را همواره حفظ کنیم و چندان تحت تاثیر این گونه فضاسازیها قرار نگیریم. علیرغم آن که ممکن است دوستان پیشنهاد دهنده حسن نیت داشته باشند، عکسالعمل و نتیجه آن چندان مثبت نبود.
■تحلیلهایی مطرح میشود مبنی بر اینکه با توجه به این موضوع که همراهان و اعضای ستاد آقای رئیسی بیشتر از اعضای دولت سابق نهم و دهم بودهاند و بر همین اساس قصد از جلب حمایت تتلو ضربه به کاندیدای اصولگرایان بوده است. شما این تحلیل را چگونه بررسی میکنید؟
□به هیچ وجه چنین امری قابل قبول نیست. این دوستان خصوصا در این مسئله نقشی نداشتهاند. کسانی که [بحث حمایت تتلو را] مطرح کردند دقیقا کسانی هستند که مستقیما حتی در حال حاظر با آقای رئیسی کار میکنند و ارتباطی با اعضای هیأت دولت گذشته ندارند.
■اشارهای داشتید به کنار رفتن آقای قالیباف و هدایت نشدن تمام آراء ایشان به سبد رأی آقای رئیسی؛ این تقریبا از پیش قابل پیشبینی بود، چرا که آقای قالیباف را فردی تمام قد اصولگرا نمیدانستند و ایشان حامیانی هم از میان بروکراتها داشتند که تمایل چندانی به آقای رئیسی در آنها دیده نمیشد؛ چرا علیرغم این موارد و همچنین نتایج نظرسنجیهایی که آرای آقای قالیباف را تا چند روز مانده به روز انتخابات هم بیشتر از آقای رئیسی نشان میداد، کنار کشیدن آقای قالیباف در شکست اصولگرایان نقش داشت؟ و آیا آقای قالیباف توان کسب رأی لازم برای پیروزی نداشت؟
□متأسفانه در این رابطه بیشترتوجه به نظرسنجیها بود. نتایج نظرسنجیها پس از مناظره سوم، حاکی از افت قابل ملاحظهای در آرای بود و در عین حالی که ایشان مصمم بود تا پایان در رقابت باقی بماند و تحلیل اولیه همه دوستان هم این بود که هیچ یک از نامزدها در حدی نیستند که نصاب را در مرحله اول به دست بیاورند، پس همه باید باشند تا کار به مرحله دوم کشیده بشود. راه کارهایی که دولت دنبال کرد مثل بسیج تمام وزرا برای تبلیغات و مسائل دیگر که شکایتهای آن به شورای نگهبان ارسال شده است؛ اقداماتی که در این راستا انجام داد؛ شبیه همان موقعیتی که آقای احمدینژاد در سال 1388 برای خودش به دست آورده بود، یکباره رای جمعی رفت به سمت تثبیت وضع موجود. لذا در آن شرایط برای اینکه آراء آقای رئیسی از آن سطحی که در نظرسنجیها بود بتواند ارتقاء پیدا کند به سطحی که رقابت را به دور دوم کشیده شود، این پیشنهاد به آقای قالیباف داده شد. منتها شیوه کار باید به نحوی پیش میرفت که اولا آقای قالیبف طرفدارانش را برای رأی به آقای رئیسی اقناع میکرد و در این زمینه کار جدی باید انجام میداد، که متأسفانه انجام نشد. در دو مراسمی که آقای رئیسی در مصلی تهران و میدان شهدا مشهد داشت، قرار بود آقای قالیباف در کنار ایشان باشد، بعضی افراد متاسفانه مانع شدند و نگذاشتند ایشان آنجا حضور داشته باشد و این موضوعها سبب شد سبد رأی آقای قالیباف به صورت کامل به سمت آقای رئیسی هدایت نشود. به نظر میرسد مجموعه این عوامل موجب شد که بخشی از آرای ایشان به سمت آقای روحانی برود و کمک مناسبی به آقای رئیسی نشود.
■برویم سراغ حزب مؤتلفه! جنابعالی از افراد شاخص این حزب هستید و خود مؤتلفه از احزاب قدیمی و ریشه دار انقلاب اسلامی است. چه شد که این حزب حاضر نشد به ساز و کار جمنا تن دهد و با کاندیدای مستقل در انتخابات دوازدهم شرکت کرد؟ چه هدفی دنبال میشد که با سایر اصولگرایان به اجماع نرسیدید؟
□ما معتقد بودیم تا زمانی که نظام انتخاباتی کشور به سمت یک نظام حزبی گرایش پیدا نکند و نقش احزاب در انتخابات پر رنگتر نشود ما همیشه دچار مشکلاتی هم در ارتباط با پیدا کردن نیرو، هم فقدان برنامه برای شخصی که مسئولیت میپذیرد و هم عدم نظارت بر عملکرد مسئولین و پاسخگویی در برابر مردم خواهیم بود. لذا معتقد بودیم بایستی در این مرحله اثبات کنیم یک نامزد حزبی چه تفاوتهایی با یک نامزد غیر حزبی دارد. به همین دلیل، یکماه قبل از تشکیل جمنا ما نامزد انتخاباتی خود را در مشهد معرفی کردیم. بعد از اینکه جمنا شکل گرفت، باز برای اینکه حرکت ما ناقض وحدت نیروهای انقلابی نباشد، به تمامی نیروهایمان حتی دبیر کل و اعضای شورای مرکزی توصیه شد تا در تشکیلات جمنا حتی در شورای مرکزی حضور داشته باشند تا هماهنگیهای لازم را در روند انتخابات داشته باشیم. بررسی که از وضعیت جمنا داشتیم [به این نتیجه رسیدیم که] بدنه اجتماعی جمنا نمیتوانست تمام نیروهای انقلاب را پوشش دهد و از طرف دیگر مشکلاتی هم در برخی از شهرها داشت که موجب مخالفت برخی از علما و شخصیتهای بزرگ استانها شده بود و همچنین مشکلاتی از لحاظ قانونی داشت؛ چراکه بر مبنای قانون هنوز رسمیت پیدا نکرده بود، طبیعتاً حزب مؤتلفه به عنوان یک تشکیلات ثبت شده قانونی نمیتوانست با یک تشکیلاتی که هنوز قانونی نشده، ائتلاف کند. مضافا اینکه در مبانی نظری جمنا عبور از اصولگرایی و عبور از تحزب بود؛ طبیعی است وقتی یک تشکلی مبنایش عبور از این دو موضوع است، امکانی برای مؤتلفه جهت پیوستن به آن وجود ندارد. لذا آنها هم به سمت جذب احزاب نرفتند و دنبال جذب افراد و شخصیتهای انقلابی بودند. به همین دلیل مؤتلفه نمیتوانست به عنوان یک حزب به آنها بپیوندد و یا ائتلاف کند. اما در فرایند بعدی، به عنوان یک جریان جدید که توانسته بود ظرفیتی جدید را ایجاد کند، مؤتلفه میتوانست با آن ائتلاف کند. این ائتلاف را در مرحله اول با جمنا انجام دادیم، نامزد ما هم در آنجا مطرح شد و جزء چهارده نفری شد که توانست رأی خوبی کسب کند و این نشان داد حزب توانسته در بدنه جمنا هم به خوبی کار کند و کسب موقعیت کند. اما در ادامه کار و با تکیه بر انتخابات 1392، تأکید شورای مرکزی جمنا بر این بود که کسانی میتوانند بعنوان نامزدهای نهایی جمنا مطرح شوند که میثاقنامه جمنا را امضا کنند. نامزد ما یک میثاقنامه با حزب امضا کرده بود و پذیرفته بود که طبق نظر حزب رفتار کند؛ در نتیجه نمیتوانست دو میثاقنامه امضا کند. در اینجا بود که نامزد مؤتلفه با عدم امضای میثاقنامه جمنا از لیست نهایی جمنا در اجلاس دوم، حذف شد. ولی با هماهنگیهایی که با فقهای جمنا به عنوان هیأت امنای این تشکل داشتیم توافق کردیم تا نامزد حزب مؤتلفه در صحنه باقی بماند و به سایر نامزدهای [اصول گرا] در مناظرهها کمک کند. خصوصا بعد از اینکه تعداد افرادی که از فیلتر شورای نگهبان گذشتند بسیار کم بودند و محدود به دو نفر از نامزدهای جمنا میشد. در برههای ما در موقعیت آقای قالیباف قرار گرفتیم. در آن مقطع باز نظر مجموعه جمنا و جامعتین این بود که نامزد حزب یا به نفع آقای رئیسی برود کنار یا حزب این وحدت را حفظ کند. بر این اساس طبق مذاکرهای که آقای میرسلیم با آقای رئیسی داشتند و نظر به اینکه تعدادی از آرای آقای میرسلیم در صورت انصراف باز به سبد آقای رئیسی ریخته نمیشد، بر این موضوع توافق کردیم که حزب مؤتلفه اسلامی اعلام حمایت از نامزد اصولگرایان را انجام دهد و آن قشری که به تبع حزب از آقای میرسلیم حمایت میکنند، از آقای رئیسی حمایت کنند و آن قشری که از آقای میرسلیم برای خود ایشان از او حمایت میکنند، بر حمایت ایشان بمانند و رأی آقای میرسلیم سمت دیگر نرود. بر این اساس کارها انجام شد و در نتیجه هم رأی آقای میرسلیم حفظ شد و هم ما وحدت را با سایر اصولگرایان توانستیم حفظ کنیم با این تفاوت که توانسته بودیم به اهدافمان در انتخابات برسیم.
یعنی ؛الگویی از مناظره مطلوب توانستیم ارائه بدهیم. یک الگو از تبلیغات انتخاباتی بدون استفاده از رفتارهای پوپولیستی را در واقع توانستیم نشان بدهیم. نخبگان جامعه کاملا این مسئله را درک کردند. برنامه داشتن را توانستیم جا بیندازیم. سوالاتی را که طرح کردیم، ذهن مردم و افکار عمومی را متوجه موضوعاتی کردیم که ممکن بود مغفول واقع شود. در مجموع فرایند یک کار حزبی را به عنوان یک الگو توانستیم ارائه دهیم. بسیاری از نخبگان هم متوجه کارکرد مثبت حزب شدند. این شیوه کار به مردم نشان داد اگر به احزاب دارای شناسنامه میدانی برای کار داده شود، میتوانند نقش مؤثری در رفع مشکلات انتخابات داشته باشند.
■ به حمایت مؤتلفه از آقای رئیسی اشاره کردید. چهارشنبه منتج به 29 اردیبهشت و پس از همراهی آقای میرسلیم با آقای رئیسی در سفر مشهد، بیانیهای از سوی حزب صادر شد مبنی بر اینکه حزب اجازه کنارهگیری را به آقای میرسلیم میدهد. بسیاری این بیانیه را انصراف آقای میرسلیم تلقی کردند ولی پس از چند ساعت ایشان اعلام کردند انصراف نمیدهند و تا پایان میمانند. این موضوع را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا ناهماهنگی صورت گرفت؟ از طرف دیگر شنیده شد کمیته جوانان حزب به صورت یکجانبه و بدون اطلاع سایرین اقدام به این امر نموده است، این مقدر صحت دارد؟
□خیر! این بیانیه پس از چند جلسه شورای مرکزی و پس از تصمیم دبیرکل و هیأت نظارت حزب تنظیم شده است. آن هم بر اساس هماهنگیهایی که با بزرگان و روحانیت انجام شده بود. ما در خط مشی حزب توجه به نظرات علما و روحانیت مبارز و جامعتین در اولویتهای تصمیمگیری سیاسیمان محسوب میشود. البته برخی افراد برداشت اشتباهی از بیانیه داشتند. در بیانیه، انصراف و عدم انصراف به خود آقای میرسلیم واگذار شده بود و مفهوم بیانه این نبود که آقای میرسلیم منصرف شده است بلکه نامزد حزب تغییر کرده است. برخی بر این تصور که مفهوم بیانیه منصرف کردن آقای میرسلیم است یک مقداری دچار تردید شده بودند که آن مسئله باید رفع میشد ولی فرصت از دست رفته بود چرا که زمان تبلیغات انتخاباتی تا پنجشنبه ساعت 8 صبح بود و با توجه به برنامههای آقای میرسلیم، نشد که این مسئله به صورت بیانیهای توجیهی منتشر شود , بنابر این آقای میرسلیم مختار بودند انصراف هند یا بمانند . که با توجه به مذاکره با آقای رئیسی درسفر به مشهد تصمیم به ماندن و فریز آراء خود گرفتند .
■پرسش آخر را خدمتتان مطرح میکنم: اصولگرایان انتقاداتی را نسبت به دولت و عملکرد آقای روحانی، مطرح کردند؛ به نظر شما ایشان چه مسئولیتی در قبال این انتقادات دارند؟
□خوشبختانه بعضی از این انتقادات را ایشان تا اندازهای پذیرفتهاند و در متن برنامهها و تبلیغات انتخاباتیشان مورد توجه قرار دادهاند. اما همانطور که در حوزه عمل نشان دادهاند که در گذشته به وعدههایی عمل نکردهاند، معلوم نیست به این وعدههای جدید هم عمل بشود. فعلا در این مقطع که صحت انتخابات تأیید ولی بررسیرتخلفات تمام نشده است، این پرسش را مطرح کردهاید؛ باید اظهار نظر در این خصوص را به بعد از تأیید نتایج و تنفیذ موکول کنیم. به هر حال اصولا این نوع تبلیغات انتخاباتی و این نوع مکانیزمی که در کشور برای انتخابات طراحی شده است، قطعا هیچ رئیسجمهوری نمیتواند تأثیرپذیر از مطالبات منتقدینش نباشد و آنها را نادیده بگیرد. منتها این منوط بر این موضوع است که اطرافیانش بگذارند. در واقع اگر آقای روحانی بر اساس آن چه که در فرایند انتخابات دنبال میکرد مبنی بر اینکه از اعتدال خارج شده باشند و به سمت اصلاح طلبان رفته باشند و خود را نماینده آنان بداند مثل مباحثی که در همدان و مشهد مطرح کرده است، بر این اساس ایشان رئیسجمهور معتدلی نخواهد بود. اما اگر اینها را به عنوان شعار مطرح کرده باشد، بایستی در انتخاب هیأت دولت و اتخاذ سیاستهای داخلی و خارجی رعایت دیدگاهاهی منطقی منتقدین را بکند و توجهی به شانزده میلیون رأی کسانی که دیدگاهی متفاوت با ایشان دارند، بکند تا زمینه انسجام ملی فراهم آید. اگر ایشان خود را رئیس جمهور همه نداند، طبیعتاً انسجام ملی دچار خدشه خواهد شد و به طور مستمر شاهد دو قطبی سازی در جامعه خواهیم بود.