Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
گفتوگوی تفصیلی مثلث با حمیدرضاترقی
مساله آیتالله مصباح گفتمانی است نه مصداقی
نکتهای که باید شفاف شود این است که نسبت انتخابات ریاستجمهوری با ایده دولتسازی اسلامی باید روشن شود چراکه آیتالله مصباحیزدی نگاهش دولتسازی اسلامی است
تصمیمگیری و تعریف مکانیزم در جریان اصولگرا برای ورود به انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم به کجا رسید؟
والله هنوز هیچ چیزی روشن نیست.
برخی میگویند همان مرجعیت تصمیمگیری برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاستجمهوری نیز نقشآفرینی خواهد کرد، در مقابل جبهه پیروان خطامام و رهبری معتقد است که باید شکل و ترکیب شورای ائتلاف اصولگرایان از حالت سهضلعی خارج شود و تغییر کند و فقط دبیران کل احزاب و گروههای سیاسی که محوریت جامعتین را پذیرفتهاند دور هم جمع شوند، این رایزنیها و تصمیمگیریها به کجا رسید؟
چیزی که قابل طرح باشد وجود ندارد. فعلا روند مذاکرات در حال انجام است، با جامعه روحانیت مبارز تهران مذاکره شد و مذاکره با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و بقیه افراد ذینفوذ در مجموعه اصولگرایان باقی مانده که ببینند چه محوریتی نهایی میشود و بقیه کدام محوریت را قبول دارند، بنابراین هیچ بحثی راجع به این مساله نهایی نشده است که قابل طرح باشد.
همین بحثی که میگویید با جامعه روحانیت مبارز تهران مذاکره شده، بفرمایید چه کسی این مذاکره را انجام داده است؟
مجموعه اکثریت اصولگرایان که در جلسات قبلی ائتلاف داشتند با جامعه روحانیت مبارز نشستهایی را برگزار کردند و مذاکراتی را انجام دادند ولی اینکه نهایی شده باشد و تنها به اینها بشود اکتفا کرد چنین موضوعی نبوده است. در واقع بخشی از اصولگرایان این مذاکرات را انجام دادند و دارند با بقیه هم مذاکره میکنند.
منظور شما از مجموعه اکثریت اصولگرایان حاضر در ائتلاف، فقط راست سنتی است یا جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران و رهپویان نیز حضور داشتند؟
همانهایی که عمدتا در جلسات آقای تقوی شرکت میکردند در حال مذاکره هستند.
نظر جامعه روحانیت چه بود؟ آیا پاسخ مثبتی به این مذاکرات دادند؟
هیچ مساله قابل طرحی وجود ندارد و بحثها عموما داخلی بوده است.
فکر میکنید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری همانند دهمین دوره مجلس شورای اسلامی سکوت پیشه میکند یا ورود خواهد داشت؟
طبیعتا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به موضوع انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ورودی نخواهد داشت. در ریاستجمهوری هم هنوز مشخص نکردند که ورود میکنند یا خیر.
تعلل و تأخیر در تصمیمگیری جریان اصولگرا نشانه چیست؛ مثبت، ممتنع یا منفی است؟
تعلل و بیتصمیمی را در جریان اصولگرا شاهد نیستم چون هنوز زود است که راجع به انتخابات ریاستجمهوری حرفی زده شود. اصولگرایان همیشه خیلی میخواستند زود تصمیم بگیرند؛ دو یا سه ماه مانده به انتخابات اظهارنظرهای اصلی و تصمیمگیریهای خود را شروع میکردند الان که تا انتخابات خیلی زمان باقی است و 7 ماه تا روز ثبتنام نامزدها وقت داریم.
همانطور که شما میفرمایید 7 ماه تا ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال 96 زمان باقی است، اصلاحطلبان تکلیف خودشان را برای تصمیمگیری روشن کردند و گفتند در قالب شورای عالی سیاستگذاری جلو خواهند رفت، اما اصولگرایان چنین وضعیتی ندارند؟
تکلیف اصلاحطلبان روشن است چون بهغیر از آقای روحانی کسی را ندارند اما تصمیم اصولگراها بستگی به شرایط و اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد، دارد. بالاخره یک سیب را به هوا میاندازیم هزار چرخ میخورد تا به زمین برسد.
چرا تاکید بر تصمیمگیری تشکلمحوری است تا شخصیتمحوری؟
شخصیتمحوری تمام شده و مدتی است که دیگر در جریان اصولگرا وجود ندارد.
اما در ترکیب شورای ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی چند شخصیت حقیقی نیز حضور داشتند اما در انتخابات ریاستجمهوری گویا تصمیم بر تشکلمحوری است؟
این هم مسالهای نیست که تصویب شده باشد. در انتخابات مجلس شورای اسلامی آیتالله مصباحیزدی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حق خود را در اظهارنظر به جامعه روحانیت مبارز و آیتالله موحدیکرمانی تفویض کردند.
آقای مصباحیمقدم در مقام سخنگویی از سوی تشکل متبوع خود اعلام کرده «نظر ما این است که جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با هم بنشینند و محور کار قرار بگیرند و دیگر حالت شورای سه فقیه نباشد»، آیا این تصمیم راهگشایی برای رسیدن اصولگرایان به اجماعنظر است یا بدتر کار تصمیمگیری را سخت میکند؟
کسی غیر از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران ادعای خاصی نسبت به مشارکت در این مساله ندارد. آیتالله مصباح هم اگر نظری دادند باز گفتند که «هرچه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز بگویند». یعنی نظر مستقلی هم آیتالله مصباح در گذشته نداد ندچون خود را عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم میدانستند، منتها برخی تشکلها هستند که اگر بخواهند به این مجموعه بپیوندند شاید شروطی داشته باشند و بگویند مثلا ما نظر آقای مصباح را هم باید دخیل بدانیم.
مثل جبهه پایداری؟
مثلا. دفعه قبل یعنی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم آنها همین نظر را داشتند اما وقتی خود آیتالله مصباح گفت هرچه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز بگویند من همان نظر را دارم، تقریبا دیگر گذاشتن شرطوشروط منتفی شد. اما الان هنوز بحثی درباره این موضوع نشده است.
اما آیتالله مصباحیزدی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 حرف و نظر خود را مطرح کرد و گفت «در زمین و آسمان فردی به اصلحی آقای لنکرانی سراغ ندارد» بعد که آقای لنکرانی کنار کشید آیتالله مصباح از آقای جلیلی حمایت کرد. حتی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 آقای احمدینژاد نامزد مورد حمایت آیتالله مصباحیزدی بود. در مجموع شاید آیتالله مصباحیزدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی حرفی نزند و تایید مصداق را برعهده جامعتین بگذارد اما بررسی ادوار گذشته انتخابات ریاستجمهوری همواره نشان داده که آیتالله به تکلیف خود عمل میکند؟
بله، قطعا آیتالله مصباحیزدی دیدگاهش در این زمینه مشخص است و شاید حرف هم برای گفتن داشته باشد ولی تا الان هنوز ما نظر او را نشنیدیم که مشخص باشد چه مباحث و دیدگاههایی دارد. او بهدنبال دولتسازی اسلامی است و مبانی فکری آیتالله مصباحیزدی برای ما مشخص است که دنبال اسلامیتر شدن دولت است یعنی میگوید رئیسجمهور باید فردی ولایی، معتقد به آرمان انقلاب و اسلام باشد و بتواند بهتر از همه اسلام را در جامعه پیاده کند. حالا اینکه در مصداق به چه کسی برسد و چه شاخصهایی را مدنظر قرار دهد مسائلی هستند که باید در آینده فهمید.
نکته آن است اگر آیتالله مصباح یک نظری را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری اعلام کند و بگوید فلان نامزد را اصلح میدانم و براساس تکلیفم عمل میکنم، در صورتی که نظر آیتالله با نظر تشکیلاتی اصولگرایان متفاوت بود چه اتفاقی میافتد؟
اصولگرایان باید خودشان تصمیم بگیرند. اگر من بخواهم از جانب اصولگرایان حرف بزنم کار غلطی است. تصمیمی که اصولگرایان میگیرند مبتنی بر شرایط آن زمان خواهد بود. مثلا موتلفه اعلام کرد نامزد حزبی معرفی میکند اگر این نامزد برتر از نامزد دیگران بود آنها بپذیرند اما اگر نامزد دیگر اصولگراها برتر بود ما با نامزد آنها ائتلاف میکنیم. این نظری طبیعی بود که قبلا نیز مطرح شد الان هم مطرح میشود. اگر آیتالله مصباح روی فردی نظر داشتند که او براساس شرایط و شاخصها نسبت به دیگر نامزدهای اصولگرا برتری و رجحان و رای هم در جامعه داشت فکر نمیکنم مجموعه اصولگراها روی فرد دیگری بخواهند تفاهم کنند.
همین اتفاق را سال 92 شاهد بودیم. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام کرد بر حمایت از آقای ولایتی در انتخابات ریاستجمهوری نظر دارد، در حالیکه آیتالله مصباح نظر دیگری داشت اما آیتالله یزدی بعد از انتخابات با لحنی گلایهآمیز گفت که «خطر انشقاق در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم وجود داشت». آیا تاریخ تکرار نمیشود یعنی هر کس براساس تکلیف خود عمل کند؟
قطعا آسیبشناسی که نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال 92 صورت گرفت مورد توجه همه آقایان است. بعید میدانم که آن آسیبها را دوباره تکرار کنند.
همین موتلفه که میخواهد نامزد حزبی دهد از درون مجموعه و تشکیلات خود فردی را معرفی میکند یا از لیست 30 نفره جبهه پیروان خطامام و رهبری یک نفر را مورد حمایت قرار خواهد داد؟
در درجه اول نظرش این است که فردی را از درون مجموعه خودش معرفی کند. بعد با جمع هم تصمیم میگیرد. اگر تصمیم جمع ارجح بود خب آن تصمیم را میپذیرد، اگر ارجح نبود حمایت از نامزد حزبی را دنبال میکند.
به نظر شما اصولگرایان چه زمانی به وحدت نظر راجع به مکانیزم تصمیمگیری برسند مناسب خواهد بود؟
بهمن ماه.
خیلی از انتقادهایی که به مکانیزم تصمیمگیری انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 مطرح میشود این است که دیر این مکانیزم شکل گرفت، برخی میگویند دیگر زمان رایزنی و چانهزنی برای بستن لیست قویتر وجود نداشت. گروهی هم معتقدند زمان برای تبلیغات از دست رفت. به نظر شما بهمن ماه دیر نیست که اصولگرایان به وحدت نظر درباره مکانیزم تصمیمگیری برسند؟
خیر، دیر نیست. چون شرایط تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری وقتی از رسانه ملی استفاده میشود دیر نخواهد بود ولی در انتخابات مجلس شورای اسلامی وضعیت فرق میکند، بحث تعیین 290 نامزد در سراسر کشور است بنابراین اختلافنظرها و سلایق و خواستهها و مطالبات استانها مشکلات عدیدهای را به وجود میآورد که طبیعتا زمان زیادتری میخواهد تا به جمعبندی برسند. در مجموع تعیین مدل تصمیمگیری برای انتخابات مجلس باید زودتر انجام شود اما درباره انتخابات ریاستجمهوری هرچه مدل تصمیمگیری پختهتر و بعد اعلام شود بهتر است.
نکتهای که باید در این باره شفاف شود این است که نسبت انتخابات ریاستجمهوری با دولتسازی اسلامی چیست؟ آیا هر دولتی که تشکیل شد باید ما را از دولت اسلامی دورتر کند یا ما را به دولت اسلامی نزدیکتر کند؟
همانطور که حضرت امام ویژگیها و خصوصیات دولت اسلامی را مطرح کردند ما با انتخاب فرد صالح و واجد شرایط باید دولتهایی که تشکیل میدهیم و مردم آن را انتخاب میکنند این انتخابشان ما را باید چند گام به دولت اسلامی نزدیکتر کند بنابراین تاکید مقام معظم رهبری این است که ارزیابی عملکرد دولتها و روسای جمهور باید براساس میزان تحقق ویژگیها و خصوصیات دولت اسلامی و نزدیک شدن به شاخصهای دولت اسلامی باشد و دولتهایی که تا الان در جمهوری اسلامی تشکیل شدند هنوز دارای ویژگیها و شاخصهای کامل دولت اسلامی نیستند و نبودند. برخی دولتها به آن شاخصها نزدیکتر شدند بعضی از آن شاخصها فاصله گرفتند اما باید نسبت انتخابات ریاستجمهوری با دولتسازی اسلامی مشخص شود. حضرت آیتالله مصباح بهعنوان یک تئوریسین دینی و مذهبی و متخصص در حکومت دینی و اسلامی در واقع تاکیدش این است که دولتی روی کار آید که اصل سوم قانون اساسی را بتواند درست عمل کند. در واقع هماهنگی با دیگر قوا را در تبعیت از سیاستهای کلان نظام داشته باشد. نه اینکه دولتی روی کار آید که سیاستها را قبول نداشته باشد و دائم درصدد دور زدن این سیاستها برآید یا سلیقههایی داشته باشد که موجب شود در مسیر دولتسازی اسلامی و در مسیر رسیدن به شاخصهای دولت اسلامی دائم دوره به دوره عقبتر بیفتیم. خب این مسائل باعث میشود که نه فرهنگ، نه اقتصاد و نه سیاستمان و نه مسائل اجتماعیمان هیچ کدام منطبق بر ارزشها و معیارهای دینی و اسلامی نباشد بنابراین دیدگاههای آیتالله مصباحیزدی، دیدگاههایی ایدهآل و آرمانی نظام جمهوری اسلامی است، اگر مطرح میکنند. به نظر من دولت باید این ویژگیها را داشته باشد و شخصی که میخواهد انتخاب شود باید خودش را متعهد به چنین دولتی بداند که یک موضع آرمانی است. حالا بعضی از گروهها و جریانهای سیاسی میگویند ما برای رسیدن به این آرمان یک شیب کم 10 درجه باید داشته باشیم، بعضی میگویند باید شیب 45 درجه داشت برخی دیگر معتقدند باید فوری و عمودی حرکت کنیم تا به این اهداف برسیم. اینها سلایق و روشهای متعددی است که در بین جریانهای سیاسی وجود دارد بهرغم آنکه ما سال 84 در جریان اصولگرایی تحلیلمان این بود که برای عبور از دوران دوم خرداد به یک دولت اسلامی نیازمند هستیم تا با یک شیب ملایمی شرایط را تغییر دهد بر همین اساس گزینههای مدنظر آقایان لاریجانی و قالیباف بودند ولی خود مردم در انتخابات سال 84 اثبات کردند اگر مصداق باشد به چنین فردی رای میدهند و نیاز به کاتالیزور نیست. بر همین اساس احمدینژاد وقتی آمد و گفتمان انقلاب را مطرح کرد مردم میانبر زدند و به احمدینژاد اقبال کردند. این نشان میداد مردم بهدنبال گفتمان انقلاب و عدالت و ارزشهای دینی و اسلامی هستند. یعنی اگر نامزدی باشد که میتواند مسیر ظرفیت دولت را در جهت تحقق آرمانها سوق دهد و امیدی هم در جامعه ایجاد کند مردم به سمت او میروند بنابراین این تحلیل که ما فکر کنیم باید یک شیب خاصی داشت تا مردم بتوانند عدالت را تحمل و قوانین و ضوابط آن را در زندگی خود پیاده کنند، سال 84 مشخص شد این طور نیست. مردم اگر امیدوار باشند به اینکه یک شخص یا یک جریانی میتواند همه این اهداف را در جامعه پیاده کند به سمت او میروند. گرایش مردم اگر در نظرسنجیها به سمت احمدینژاد بیشتر از بقیه است به خاطر آن گفتمان است یعنی نشان میدهد هنوز در جامعه گفتمان عدالت، گفتمان مردمیبودن و همجنس و در خدمت مردم بودن، دور از اشرافیگری بودن و توجه به نیاز و مطالبات مردم داشتن و روی ارزشها تکیه کردن همچنان در اولویت برای انتخاب نامزد مطلوب است. البته مشروط به اینکه فردی که میخواهد این گفتمان را در انتخابات ریاستجمهوری نمایندگی کند صلاحیت این کار را داشته باشد و بعد از یک دوره منحرف نشود از مسیری که شعارش را داده است.
پس شما معتقدید آیتالله مصباحیزدی بحثش گفتمانی است و شاید زیاد روی مصداق ورودی نداشته باشد؟
بله کاملا همین طور است. بحث آن کلان و گفتمانی است و اصل نظام برای آیتالله مصباحیزدی مطرح است نه فرد و جریان خاصی.