انقلابی ترین نهاد جمهوری اسلامی
شرجی بر حدیث ولایت حمیدرضا ترقی
مجلس خبرگان به لحاظ مفهومی، به لحاظ آن عنوانی که در قانون اساسی و در نظام تعریف شده، یکی از انقلابیترین نهادهای جمهوری اسلامی است. منظورم از «انقلابیترین»، مرتبطترین است با انقلاب اسلامی؛ این [مجلس] به این معنا یکی از انقلابیترین نهادهای انقلابی است. (امام خامنه ای ۱۴۰۳/۰۸/۱۷ )
درک مفهومی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامى خصوصیات منحصر به فردى دارد که آن را از دیگر انقلاب هاى جهان ممتاز مى سازد و مفهوم جدیدى از انقلاب به دست مى دهد. برخى از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامى از این قرارند:
1 ـ برخوردارى از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،
2 ـ انقلاب اجتماعى همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگى انسان ها،
3 ـ استوارى بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیرى و سازندگى انقلاب،
4 ـ بهره مندى از رویکرد ارزشى و هدف گیرى اصلاح مفاسد جهانى و بشرى،
5 ـ حاکم سازى فرهنگ توحیدى به جاى فرهنگ الحادى و استبدادى،
6 ـ شکل گیرى بر مبناى نظم و انضباط انقلابى.
با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامى یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها مى آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلتهاى بد، ضعفها، نقص ها و بى ایمانى ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.
چراخبرگان انقلابی ترین نهاد است ؟
منظورم از «انقلابیترین»، مرتبطترین است با انقلاب اسلامی؛ این [مجلس] به این معنا یکی از انقلابیترین نهادهای انقلابی است
علّت این تعبیر که میگوییم «انقلابیترین است»، نقش این مجلس است در گزینش رهبری؛ این خیلی کار مهمّی است، نقش منحصربهفردی است و بحمدالله مجلس خبرگان آماده است برای این نقش و باید آماده باشد. در این زمینه، من چند جملهای را عرض میکنم. ۱۴۰۳/۰۸/۱۷
ماموریت رهبری
در شاکلهی نظام اسلامی، در قوارهی کلّی نظام اسلامی،
1-جایگاه رهبری عمدتاً برای حفظ جهتگیری به سمت هدف انقلاب است؛ این عمدهی مسئولیّت رهبری است. انقلاب برای یک هدفی به وجود آمده است. البتّه همهی انقلابها اهدافی دارند، اهداف اساسیای دارند که بر اساس آن هدفی که دارند، سامان زندگی را تغییر میدهند، زیرورو میکنند.
هدف انقلاب اسلامی عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبهی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همهی دین است. اصل دین و همهی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است .
مفهوم جامعه توحیدی
دوران انقلاب اسلامی از این نمودهای بارز جهان اسلامی است که اندیشه اسلامی و توحیدی خویش را به نمایش گذارد. حضرت ایت الله خامنه ای در این دوران به ایراد اندیشه اسلامی توحیدی در سایه سار قرآن پرداختند و کلید راه را بازگشت به حقیقت توحید و خارج ساختن آن از ذهنیت محض و وارد عمل شدن آن در تمام لحظات زندگی فردی و اجتماعی بشر دانستند، چرا که توحید همه چیز را جهت دار می کند و این انسان است که باید در مسیر اصلی جهان هستی که به صورت قاعده مند توسط تنها منشا عالم اداره می شود، حرکت نماید . مولفه هایی همچون آرامش وتوکل، امید به خداوند، مسئولیت پذیری و آزادی انسان آثار فردی توحید به شمار رفته و عناوینی چون نفی طاغوت و ولایت پذیری، سعادت وپیشرفت، عدالت اجتماعی، استقلال، دشمن شناسی، قدرت ملی، ایثار وجهاد و وحدت بین مسلمانان آثار اجتماعی توحید بیان شده اند. همچنین واژگانی چون دعوت به معنویت و انسان سازى، حاکم بودن معیارهاى اخلاقى، نفى عبودیت شرک و طاغوت، آزادی، نظم وانسجام، نفى تعصب هاى قومى و طبقات اجتماعى از جمله ویژگی های جامعه توحیدی است.
2-برداشتن موانع وجلوگیری از ارتجاع در انقلاب
برای اینکه جامعهی اسلامی به این هدف نزدیک بشود و یک جامعهی توحیدی به وجود بیاید، تلاشهایی لازم است و موانعی وجود دارد. همیشه در راه حرکت به سمت این هدف موانعی پیش میآید، انگیزههایی وجود دارد برای جلوگیری از این حرکت؛ انگیزه وجود دارد. این انگیزهها متوجّه این است که نگذارند انقلاب و نظام به سمت هدف خودش حرکت کند و پیش برود و توفیق پیدا کند؛ [میخواهند] آن را متوقّف کنند بلکه به عقب برگردانند؛ حالا ولو به عقب برگرداندن و آن وضع ارتجاعی قبل را نشان دادن، در لباس نویی باشد، در لباس جدیدی باشد امّا همان باشد؛ انگیزههایی برای این وجود دارد. 17/8/1403
ارتجاع .گریز از رویه و نظام اسلامی و رجعت به رویه نظام طاغوتی است .
نمونه ارتجاع در انقلابهای دیگر دنیا
در انقلابهای دیگر این انگیزهها را مشاهده کردیم و موفّق شدند، توانستند مانع بشوند که این انقلابها به اهداف خودشان برسد؛ برگرداندند مسیر انقلابها را. حالا مثلاً در انقلاب کبیر فرانسه ــ که جزو بزرگترین انقلابهای نزدیک دوران ما است ــ هنوز پانزده سال از شروع انقلاب نگذشته بود که همان وضع قبلی، یعنی حکومت سلطنتی مستبدّانه و دیکتاتوری دومرتبه در کشور برقرار شد و همان شد. اینهمه حرکت مردم، حرکتِ متفکّرینِ معروفِ فرانسوی، تلاشها و مجاهدتهای مردمی، تلفات، کشتارها، زدوخوردها، همهی اینها در واقع هیچ شد، نابود شد در ظرف کمتر از پانزده سال! عین این قضیّه به شکل بدتری در انقلاب شوروی پیش آمد که آن هم یک انقلاب بزرگی است؛ انقلاب کبیر شوروی. آنجا هم همینجور؛ آنجا هم کمتر از ده سال طول کشید که آن ادّعاها و آن حرفها و آن عدالتی که ادّعا میکردند و آن بهاصطلاح مردمسالاری ویژهی کمونیستی که از آن اسم میبردند، همه از بین رفت. یک دیکتاتور، یک قلدرِ گردنکلفتی مثل استالین آمد سر کار و قضایا تمام شد. یعنی این یک خطری است برای همهی انقلابها.17/8/1403
خطر جنبش ارتجاعی در انقلاب اسلامی ازدیدگاه قرآن
جنبش ارتجاعی از ابتدای نهضت اسلامی بویژه شکل گیری جامعه النبی بوسیله منافقان و کفار و یهود واهل کتاب شروع شدو خداوند
در قرآن کریم به این موضوع اشاره و تذکّر داده است. این آیهی شریفه که درسورهی توبه است: فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم وَخُضتُم کَالَّذی خاضُوا؛این یعنی تکرار و انجام همان کارهایی را که در گذشته انجام میگرفته، به رخ آنها میکشند؛ میگویند شما دارید همان وضع قبل را دنبال میکنید. این مربوط به کسانیست که به ظاهر اسلام را و انقلاب را پذیرفتند ولی در باطن به همان طاغوت مومن بودند ودچار تمرد از دستورات اسلامی میشدند(طلقاء)
یا در این آیهی شریفه: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اِن تُطیعُوا الَّذینَ کَفَروا یَرُدّوکُم عَلیٰ اَعقابِکُم فَتَنقَلِبوا خاسِرین؛ این در سورهی مبارکهی آلعمران [است]؛ اگر غفلت کردید، اگر اطاعت از آنها(اهل کتاب) کردید، «ردّه» پیش میآید، عقبگرد پیش میآید، ارتجاع پیش میآید؛ اینان کسانی بودند که تحت تاثیر گروهکهای ضد انقلاب قرار گرفته واز مسیر انقلاب خارج میشدند
در آیه ای دیگر نسبت به تجدید نظر طلبان در انقلاب می فرماید :یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اِن تُطیعوا فَریقًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتابَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمانِکُم کافِرین؛(۶)اینها همان پیاده شدگان از قطار انقلاب هستند این هم باز در سورهی مبارکهی آلعمران است.
رخدادارتجاع در تاریخ اسلام
1- ارتجاع مردم در هنگام شایعه شهادت پیامبر در جنگ با دشمن
2- ارتجاع در دوران حکومت معاویه تبدیل حکومت ولایی به سلطنتی
3- ارتجاع هنگام ازبین بردن ارزشهای دینی درجامعه ومردم جاهل را دربرابر امام حق قرار دادن
انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسینبنعلی علیهالسّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت - بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد!؟ چطور شد که این امّت، حسینبنعلی را جلوِ چشم کسانی از همان نسلی که دیده بودند که او بر دوش پیغمبر سوار میشد و این حرفها را از زبان پیغمبر درباره او شنیده بودند، با آن وضع فجیع کشتند!؟ در همین جریان، زینب کبری سلاماللَّهعلیها اسم قضیه «ارتجاع» را آورد؛ یعنی به همین بیماری اشاره کرد و در کوفه فرمود: «انمامثلکم کمثلالتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا»؛ «شما مثل کسانی هستید که پشمی یا پنبهای را با زحمت به نخ تبدیل میکنند و بعد مینشینند با زحمت زیاد، این نخها را باز میکنند و باز به پنبه یا پشم تبدیل میکنند!» این، یعنی ارتجاع و برگشت و زینب کبری به این معنا اشاره کرد. یعنی در امت پیغمبر خاتم، صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم، همان اندازه این خطر وجود دارد که در امّت موسی. بعد از گذشت زمان پیغمبر - با آن نفس گرم پیغمبر - این حوادث شوخی نیست! در زمان پیغمبر - این انسانی که به وحی الهی متّصل بود - درباره تمام حوادثِ ریز و درشتی که اتّفاق میافتاد، آیه قرآن نازل میشد و وحىِ الهی، صریح و روشن و بی ابهام، نازل میگردید؛ حالا بعد از آن سازندگی که پیغمبر داشت، آن چنان رجعتِ فجیع، دردآور و فراموش نشدنی، در تاریخ اتّفاق میافتد! پس این میکروب، میکروب «رجعت» یا «ارتجاع» یا «ارتداد» است. ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
4- رجعت در دوران حکومت پیامبر آنقدر جدی شد که پیامبر علی ع را به ماموریت جهاد علیه رجعت طلبان می فرستاد
نمونه تلاشهای مرتجعانه در انقلاب اسلامی
1- تقابل منافقین و تجزیه طلبان با انقلاب اسلامی در سال 1360 وهنگام عزل بنی صدر
ارتجاع با منطق اسلام یعنی رجوع کردن از اسلام به کفر، این معنی ارتجاع است. ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد؛ «ذلک بانهم آمنوا ثم کفروا»(۷) این ارتجاع است که اول انسان به خدا ایمان بیاورد بعد کفر بورزد، این را میگویند ارتجاع. خب ببینید شما مرتجعید با این حساب یا دولت جمهوری اسلامی؟ دولت جمهوری اسلامی دارد به سوی هدفهای اسلامی با سرعت پیش میرود، شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتابهای شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرفها و کتابها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد. ۱۳۶۰/۰۴/۰۵
2- غربگرایی بعد از جنگ تحمیلی
بعد از جنگ تلاشهایی جدّی شروع شده برای اینکه روشنفکری ایران را به همان حالت بیماری قبل از انقلاب برگردانند - برگشت به عقب، ارتجاع - یعنی باز قهر کردن با مذهب، قهر کردن با بنیانهای بومی، رو کردن به غرب، دلبستگی و وابستگی بیقید و شرط به غرب، پذیرفتن هرچه که از غرب - از اروپا و از امریکا - میآید، بزرگ شمردن هر آنچه که متعلّق به بیگانه است و حقیر شمردن هر آنچه که مربوط به خودی است؛ که در باطن خودش، تحقیر ملت ایران و تحقیر بنیانهایش را همراه دارد. من این را مشاهده میکنم.
اینها چه کسانی هستند؟ البته میشود حدس زد. من اینجا دیگر خبر یقینی نمیتوانم بگویم. یک عدّه کسانی هستند که «لم یؤمنوا باللَّه طرفة عین». اینها هرگز نه به اسلام و نه به ایران، ایمانی نیاوردهاند. آن چند سالی هم که این جریانات روشنفکرىِ الهی، اسلامی، مذهبی، حقیقی، ایرانی - هرچه میخواهید اسمش را بگذارید - در ایران وجود داشت، اینها حاضر نشدند حتّی سر بلند کنند! به گوشهای رفتند، یا به خارج از کشور سفر کردند و معبود خودشان، قبله خودشان، معشوق خودشان را آنجا یافتند. این ملت، این سنّتها، این تاریخ و این فرهنگ، برایشان اهمیتی نداشت؛ طبعاً آینده این ملت هم برایشان اهمیتی ندارد. ممکن است حرف بزنند، ممکن است ادّعا کنند؛ اما گذشته نشان نمیدهد که اینها صادقند. اینها به فکر مردم نیستند؛ به فکر خودشانند ۱۳۷۷/۰۲/۲۲
3- تلاش در تبدیل اصلاح درروشها به اصلاحات دراصول انقلاب
در اهداف و مبانی، ملاک ما باید «فاستقم کما امرت» باشد. بههیچوجه عدول از مبانی و عدول از ارزشها جایز نیست؛ اهداف، اهداف الهی است و هیچ تردید، شک یا ارتدادی از این اهداف جایز نیست؛ اما در روشها بایستی تکامل، اصلاح، تغییر و رفع خطا، جزو کارهای دائمی و برنامههای همیشگی ما باشد؛ بعضی به نام نواندیشی و به نام اصلاح، در هدفها تغییر ایجاد میکنند؛ در هدفها تجدیدنظر میکنند؛ اصلاح نیست؛ این برگشتن از راه و عقبگرد است؛ ارتجاع است. ما اگر امروز اهداف والای انقلاب اسلامی را، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای حکومتی و سیاسی، دست بزنیم و برگردانیم به سمت آنچه که احیاناً دنیا - دنیای مادی و سلطه؛ دنیای تحت پنجهی شیطان - هم از ما مطالبه میکند، این ارتجاع به گذشته است ۱۳۸۳/۰۶/۳۱
وظیفه رهبری جلوگیری از ارتجاع در انقلاب اسلامی است
یک عاملی لازم است برای اینکه جلوی این [عقبگرد] را بگیرد؛ در نظام اسلامی این عامل «جایگاه رهبری» است؛ بایستی جلوی این انحراف به وسیلهی رهبری گرفته بشود؛ این خیلی اهمّیّت دارد؛! بنابراین اهمّیّت مجلس خبرگان به خاطر این است که متصدّی تعیین مأمور برای این مأموریّت بسیار مهم است؛ [یعنی] متصدّی تعیین رهبری است .17/8/1403
که باید انقلاب را درمسیر اهدافش هدایت واز انحراف و ارتجاع درآن جلو گیری کند
جهاد ضد رجعت همانطور که وظیفه پیامبر ص و ائمه علیهم السلام مانند امیر مومنان ع و امام حسین ع بوده وظیفه ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی نیز هست و باید با انحراف از خط امام و انقلاب و تاویل های غلط از اصول انقلاب و انحراف از اسلام ناب محمدی و آرمان های انقلاب جلو گیری نماید . |