اداء حق جامعیت اسلام
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
قسمت سوم)
مخالفین جامعیت دین اسلام
به متفکّرین و نویسندگان و فعّالان فکری و مانند اینها مأموریّت داده میشود تا دربارهاش مطلب بنویسند و اثبات کنند که اسلام به مسائل اجتماعی، مسائل زندگی، مسائل اساسی بشریّت کاری ندارد؛ اسلام یک عقیدهی قلبی است، یک ارتباط شخصی است با خدا و عملیّات فردیای است که مترتّب بر این ارتباط است؛ اسلام این است؛ اصرار دارند این را در ذهنهای مخاطبین خودشان اثبات کنند .مقام معظم رهبری 2/8/1400
1-قدرتهای سلطه گر
این اصرار از سوی قدرتهای سیاسی مادّی است ــ بر اینکه اسلام را در عمل فردی و عقیدهی قلبی منحصر کنند؛ این تلاش از قدیم بوده است؛ حالا من نمیتوانم یک تاریخ معیّنی را مشخّص کنم که از این زمان شروع شده امّا از حدود صد سال، صد و خردهای [سال] پیش این تلاش در دنیای اسلام به طور برجسته مشاهده میشود. در دورهی تشکیل جمهوری اسلامی این تلاش مضاعف شده است؛ سعی هم میکنند که شکل سیاسی به این [کار] ندهند و شکل فکری بدهند؛ به تعبیر فرنگی تئوریزه کنند این را. به متفکّرین و نویسندگان و فعّالان فکری و مانند اینها مأموریّت داده میشود تا دربارهاش مطلب بنویسند و اثبات کنند که اسلام به مسائل اجتماعی، مسائل زندگی، مسائل اساسی بشریّت کاری ندارد؛ اسلام یک عقیدهی قلبی است، یک ارتباط شخصی است با خدا و عملیّات فردیای است که مترتّب بر این ارتباط است؛ اسلام این است؛ اصرار دارند این را در ذهنهای مخاطبین خودشان اثبات کنند.مقام معظم رهبری 2/8/1400
امام خمینی ره مرفرمایند: «اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند، چه کار دارند با سیاست … از بس تزریق شده بود در این مغزها که باورشان آمده بود که باید برویم توی مدرسه درس بخوانیم و چه کار داریم به این که به ملت چه میگذرد … امر حکومت با قیصر است به ما چه ربطی دارد!»
• در ایالات متحده آمریکا، جدایی دین از سیاست در سطوح فدرال توسط قوانین مدنی این کشور تضمین شدهاست، بهطوریکه در اصلاحیه اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا نوشته شده:
• «هرگونه قانونگذاری که در آن هر دین و مذهبی چه مورد حمایت و چه منع گردد توسط مجلس قانونگذاری آمریکا ممنوع خواهد بود.»
• در برخی کشورها همانند ترکیه و فرانسه، جدایی دین از دولت تا حدی پیش رفتهاست که از ورود دین و مذهب در دولت به شدت حراست میگردد
2-معتقدین تفکیک دین از سیاست
• پیامبران سکولار کسانی هستند که مانند پیامبران مدعی رسالتی برای بشریت بوده و خود را آورنده دین و آیین و ایدئولوژی میدانند اما بر خلاف پیامبران آسمانی، آنها را نه تنها خداوند فرو نفرستاده است بلکه بخشی از رسالت آنها مستغنی ساختن انسان از خدا و به تعبیر نیچه اعلام مرگ خدایان و نیز به تعبیر اگزیستانسیالیسم ملحد اعلام این مطلب به انسانهاست که بهر ایزدان دیر آمدیم، بهر هستی زود آمدیم. به همین دلیل آنها را پیامبران سکولار مینامیم. کسانی چون اگوست کنت، کارل مارکس، زیگموند فروید، نیچه، اگزیستانسیالیسم ملحد (سارتر و...) را میتوان از پیامبران سکولار محسوب کرد. همه پیامبران سکولار، بدون استثناء، در فرهنگ مسیحیت ظهور کردند و به منزله رقیبی برای مسیحیت، مذهب سکولار خویش را تبلیغ کردند
• یکی از توصیههای اساسیای که هیئتهای اندیشهورز آمریکایی و انگلیسی دُور هم مینشینند، فکر و طرّاحی میکنند، دارند ارائه میدهند و به فعّالان مطبوعاتی و رسانهای و اینترنتی و سیاسی و غیره تعلیم میدهند، این است که میگویند با دینِ سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغِ جدایی دین از سیاست و زندگی.۱۳۹۵/۱۰/۱۹
• دشمن دین، از آن دینی میترسد که دولت دارد، قدرت دارد، ارتش دارد، اقتصاد دارد، سیستم مالی دارد، تشکیلات گوناگون اداری دارد؛ از این دین میترسد.۱۳۹۵/۱۰/۱۹
3- التقاطی های سوسیالیست ولیبرالیسم با اسلام (مجاهدین خلق-نهضت آزادی؛ اصلاح طلبان)
• عدهای از سیاستمداران و اندیشمندان ایران، عدم دخالت دین در سیاست را توصیه نمودهاند. از افرادی مانند مهدی بازرگان و عبدالکریم سروش و مهدی حائری یزدی که در ابتدا با جمهوری اسلامی همکاری داشتهاند در نوشتهها و گفتههای بعدی آنها آثار موافقت این جدائی مشهود است.
• حائری یزدی در کتاب خود حکمت و حکومت به خوبی این نظر را بیان کردهاست:
• خلاصه کلام این است که نه از مفهوم نبوت و نه از مفهوم امامت، هیچ ایما و اشارهای به تشکیل یک نظام سیاسی که مسئولیت اجرای تکالیف را بر عهده بگیرد استنباط نمیشود، تنها این خود مردم و مکلفیناند که باید همانگونه که در تدبیر بهزیستی خود و خانوادهٔ خویش میکوشند به همان نحو، فرد اکمل و اصلح جامعه خود را که احیاناً پیامبر یا امام است شناسائی کرده و برای زمامداری سیاسی کشور خود انتخاب نمایند … آئین کشور داری نه جزوی از نبوت است و نه در ماهیت امامت که همه دانائی است، مدخلیت دارد
• همچنین مهدی بازرگان مینویسد:
• گرچه در احادیث و کلمات پیامبران توصیههائی در زمینههای مختلف زندگی وجود دارد، خطبههای نهج البلاغه و نامههای حضرت امیر، ضمن آنکه شامل خداشناسی، دینشناسی و تعلیم و تربیت است نسبت به اخلاق و تربیت اجتماعی و مسائل حکومتی و اداره حکومت عنایت وافر دارد، اما آنان افزون بر وظایف رسالت و امامت، معلم و مصلح و موظف به خدمت و اعمال صالح بودند … تعلیماتی که از این نظرها دادهاند در عین ارزنده و ممتاز بودن، جز دین و شریعت حساب نمیشود و مشمول «ان هو الا وحی یوحی» نمیگردد.
• دراین رابطه مناسب است به بیانیه آقای موسوی خوئینی ها که حامی همین منطق است ذیلا اشاره کنم
محمد موسوی خوئینیها، فعال اصلاحطلب و از چهرههای محوری اتفاقات سیاسی سوء در سالهای اخیر (از قبیل فتنه ۸۸ و تحریم انتخابات ۱۴۰۰) به تازگی در اشاره به حواشی صحبتهای آیتا... صافیگلپایگانی دست به انتشار یک بیانیه زده است.
بیانیه او که در بخش کلی خود داعیه حمایت از مراجع (بدون اشاره به مرجعیت مقام معظم رهبری) دارد اما سخن اصلی خود را در بخش پایانی مطرح میکند!
"در پایان، متواضعانه و در کمال ادب، سخنی به حوزههای علوم دینی و به فضلا و علما و مراجع بزرگواری که وارثان نبی اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، و اوصیاء گرامیاش هستند عرض میکنم: استقلال حوزههای علمیه و عالمان بزرگوار و مراجع معظم، اعلی الله کلمتهم، از قدرت مسلّط و حاکم بر مقدرات کشور همواره ضامن اعتبار آنان در میان اقشار وسیع و گستردۀ مردم بوده و موجب استمرار سیرۀ مرضیۀ آنان در حمایت از مردم در مشکلات و گرفتاریهاست. آنان، برای انتقال معارف اهلبیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، به آحاد ارادتمندان خاندان رسالت در هر کجا که هستند، نیازی به ابزار حکومتها و قدرتها نداشتهاند و اکنون نیز ندارند؛ و به یاری خدا همگان در حفظ استقلال حوزههای علمیه و علما و مراجع تقلید استوار خواهند بود."
*همانطور که محرز است؛ "دین" در نزد اعضای هسته سخت اصلاحات چیزی جز احکام شخصی نیست.
و از همین روست که آنها از ابتدا درگیر انحرافی بودند که دست آخر این جریان خاص سیاسی را به ورطه سکولاریسم و رویارویی با نظام مقدس اسلامی کشاند.
به زعم آنها راه نجات در لیبرالیسم است که اسلام ناب یا همان اسلام شهید شیخ فضلا... نوری و امام و رهبری با آن بیگانه است. (اشارهای تلویحی به کتاب اقتدارگرایی در عهد قاجار نوشته محمود سریعالقلم)
او در حالی استقلال مراجع از حکومت کشور را یک حُسن معرفی میکند که گویا کلمه اسلامی را در پسوند انقلاب امام داره
و او در حالی این اماننامه را به سمت علمای حوزه دراز کرده که در ظاهر امر، گویا نمیداند منتهای معارف اهلبیت عصمت و طهارت(س) در بروز یک حکومت اسلامیِ مستظهر به قانون دین خدا عملی میشود.
و گرنه اسلام تهی از سیاست و حکومت آیا جز اذکار و اوراد کنج یک خانقاه است که نه تنها خصم ظالم و یاور مظلوم نیست و نمیتواند باشد بلکه بیتأثیر در اجتماع و مردم و ترویج دین خدا؛ چند صباحی مثل کرم میزیَد و مصرف میکند. |