دستاوردهای عقلانی ترین دفاع
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
دفاع مقدّس برای کشور سرمایهسازی کرد و سرمایههای ارزشمندی را برای کشور به وجود آورد. آوردههای دفاع مقدّس خیلی زیاد است. مقام معظم رهبر ی 31/6/99
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان مهم و تحلیل دقیق و عمیق خود از دفاع مقدس به دستاوردهای عظیم آن پرداخته وتحریفهای صورت گرفته در افکار عمومی نسبت به جنگ تحمیلی را افشا و ابطال کردند .
۱-شکست دشمن دربراندازی نظام جمهوری اسلامی
دشمن جنگ را به راه انداخت با هدف اینکه نظام جمهوری اسلامی را، نظام اسلامی را ساقط کند و یک دستگاه حکومت وابستهی ضعیف و زبونی را بر سر کار بیاورد و سلطهی خودش را بر کشور ایجاد کند؛ و دشمن شکست خورد. یعنی این نکتهی بسیار اساسی و مهم که بعضاً شبههافکنی میکنند که آیا ایران در این جنگ پیروز شد یا نشد، [جوابش این است که] اصلاً پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی مثل خورشید روشن است! [اینکه] همهی دنیای قدرتمند آن روز، بریزند سر یک کشور، برای اینکه نظام او را ساقط کنند، برای اینکه بتوانند بر او مسلّط بشوند، برای اینکه بتوانند سرزمین او را تجزیه کنند -یک قسمتهایی از غرب و از جنوب غربی کشور را اینها میخواستند تجزیه کنند- و هشت سال همهی توان خودشان را به کار ببرند، آخرش هم هیچ غلطی نتوانند بکنند، پیروزی از این بالاتر؟ این پیروزی نیست؟ ملّت ایران پیروزی درخشانی به دست آورد.31/6/99
نظام جمهوری اسلامی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی علی رغم جنگ نظامی با تمام فدرتهای جهان که پشتیبان صدام بودند ؛ در داخل نیز با ضد انقلاب و منافقین و کودتا چیان مقابله وبحران سال 60 و ترور شخصبتهای مهم نظام توسط دشمن وانفجار حزب جمهوری اسلامی و ترور نافرجام آیه الله خامنه ای وتحریم اقتصادی و تسلیحاتی وکسالت امام و خیانت بنی صدر و کودتای قطب زاده و شریعتمداری و نوژه وحمله آمریکا به طبس و.... را پشت سر گذاشت ونظام با برگزاری انتخابات مجالس و خبرگان و ریاست جمهوری روز بروز استحکام بیشتری پیدا کرد .بگونه ای که در پایان جنگ موقعیت ایران دهها مراتب ارتقاء یافت .
۲-شکست دشمن در عقب رانندن انقلاب از آرمانهایش
نتوانستند انقلاب و نظام را یک قدم به عقب برانند. و نظام بعد از جنگ و در پایان این هشت سال بسیار قویتر و تواناتر از قبل از شروع جنگ بود و نشاط و تواناییاش بیشتر بود؛ اینها پیروزیهای بزرگی است که اتّفاق افتاد. 31/6/99
آرمانهای انقلاب اسلامی که به هویت ملی ملت ایرات تبدیل شده بود ؛ چه حمایت از فلسطین و مظلومین جهان اسلام و چه مقابله بارژیم غاصب صهیونیسم و چه شعار استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی و چه وحدت امت اسلامی برای مبارزه با استکبار جهانی همه ؛ زنده و پر تراوت حفظ شد
۳-شکست دشمن درتجزیه ایران واشغال آن
اینها میخواستند یک قسمتهایی از غرب و از جنوب غربی کشور را تجزیه کنند-
در جنگهایی که در دورهی پادشاهان، در دورهی طواغیت در این یکی دو قرن اخیر اتّفاق افتاد، ایران همیشه شکست خورده؛ چه در دورهی قاجار، چه در دورهی پهلوی، حتّی در جنگی که ایران اعلام بیطرفی کرد. ایران، هم در جنگ بینالملل اوّل، هم در جنگ بینالملل دوّم اعلام بیطرفی کرد و کشور در هر دو جنگ اشغال شد که اوّلی در دورهی قاجار بود، دوّمی در دورهی پهلوی بود. در جنگ دوّم، در همین شهر تهران، نیروهای آمریکایی و نیروهای شوروی در خیابانها رژه میرفتند، راه میرفتند و جلوی چشم مردم فساد ایجاد میکردند؛ بخشهایی از شمال کشور، بخشهایی از جنوب کشور تحت سلطهی اینها قرار گرفت و حضور مستقیم داشتند. سران سه کشور، بدون اجازه، بدون ویزا، بدون اطّلاع سران کشور ایران -[یعنی] پادشاهان بیعرضه و اطرافیان نادان و ناتوان [آنها]- آمدند در ایران جلسه [برگزار] کردند، محمّدرضا شاه ایران، رفت وارد جلسهی اینها شد، تحقیرش کردند؛ یعنی در جلسهای که سهنفری نشسته بودند و شاه وارد شد، این دو نفر، یعنی چرچیلو روزولت برایش از صندلی بلند نشدند؛ یک صندلی گذاشتند آنجا نشست، فقط استالین(۱۰) بلند شد؛ بعد هم کمونیستها در خاطرات بعدی نوشتند که استالین گفت دید که اینها بیاعتنائی میکنند، برای اینکه او را به طرف خودش جذب کند [از جا] بلند شد؛ وضع کشور این بود، یعنی دشمن براحتی میآمد. در جنگهای با روسیه، قفقاز از دست رفت؛(۱۱) در شرارتهای انگلیس در بوشهر و جنوب و خلیج فارس، ضربات زیادی بر ما وارد شد؛ همهی [این] جنگها این جوری بود، یعنی پیروزی در آنها وجود نداشت. در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه بِایستد و بر اینها پیروز بشود؛
۴- مدلسازی جدید برای حضور مردم در دفاع مقدّس
در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدلسازی جدیدی انجام گرفت. نحوهی حضور مردمی یک نحوهی شگفتآوری است و بر اساس این حضور، بُروز استعدادها [است]
همهی آحاد ملّت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکهی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمندهی سیزده چهارده ساله که حالا مثلاً با دستکاری در شناسنامه موفّق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخّص بود؛ یعنی میتوانست جای خود را پیدا کند، بیکار نمانَد؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیامرسان باشد و از این قبیل کارها. یک پیرمرد هفتادساله هم که میرفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقّعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملاً مشخّص بود، معلوم بود؛ هیچ کس بیکار نمیمانْد؛ نه آن بچّهی سیزدهساله بیکار میماند، نه آن پیرمرد هفتادساله بیکار میماند
یک بانوی محترم هم میتوانست با چرخ خیّاطیِ خودش، با وسایل طبخ خودش، با مربّاسازی خودش، با ترشی انداختن خودش، با نان پختن خودش، با لباس شستنِ خودش به پشت جبهه کمک کند.
پزشک جرّاح مشخّصاً میتوانست آنجا حضور داشته باشد و حضور داشت و ما دیدیم. کاسب جزء، روحانی مسجد، کارگر کارخانه، شاعر و سرودخوان، راننده و صاحبکار و ریختهگر، کشاورز روستایی، کارمند اداری و انواع و اقسام گروههای مردمی میتوانستند در این شبکهی عظیم مردمی حضور پیدا کنند
این بود که نقش پشت جبهه در این مدل به قدر جبهه اهمّیّت پیدا میکرد؛ چون همه که نمیتوانند تفنگ دست بگیرند؛ رغبتها و تمایلات و تواناییها مختلف است؛ بعضیها پشت جبهه میتوانند نقش بیافرینند و نقش آفریدند. اوّلاً کمکهای مالی، آذوقهرسانیها که مهم بود و بسیار تأثیر داشت، تا رسیدگی به مجروحان، تا بدرقهی باشکوه شهیدان. که اگر از شهدا یک چنین تکریمی و احترامی نمیشد، شوق شهادت این جور در دلها مشتعل نمیشد، آن طوری که شد. وقتی جنازهی شهید -یا یک نفر یا بیشتر- وارد یک شهر میشد آن حضور مردمی و استقبال مردمی و بدرقهی او تا آرامگاه، خود یکی از حوادث بسیار مهم و مراسم تأثیرگذار بود. حمایتهای فرهنگی و تبلیغاتی، از شعر و شعار تا خنثیسازی عملیّات روانی دشمن -که دشمن دائم مشغول عملیّات روانی بود، در شهرهای کشور و روستاهای کشور هم کسانی دائم مشغول خنثیسازیِ اینها بودند- تا پذیرایی و اسکان جنگزدهها، تا ماندن مردم برخی از شهرهای زیر موشکباران دشمن مثل دزفول؛ یکی از موارد افتخارآمیز پشت جبهه، همین ماندن مردم اهالی بعضی از شهرها است؛ چه در کردستان، چه در خوزستان و در سایر استانها؛ در بعضی از شهرها مردم در شهر ماندند با اینکه شهر محل تهاجم شدید پیوستهی دشمن بود.
۵- فراهم شدن زمینه رشد استعدادهای مردم درجبهه ها
فلان جوان از روستایی ازکرمان- بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یاجوانی از مجموعهی یک روزنامه، که مشغول فعّالیّت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدّت کوتاهی بشود مثلاً شهید حسن باقری، نابغهی اطّلاعات جنگ؛ یا یک افسران جوان ،مثلاً فرض کنید شهید صیّاد این تبدیل بشود به یک فرمانده مجرّب توانایی که مدّتها توانست نیروی زمینی ارتش را آن جور هدایت کند و آن جور پیش ببرد و در بزرگترین کارها شرکت کند. شهید بابایی [هم] از این قبیل است، و دیگرانی که بودند.
انتخاب تاکتیکهای ابتکاری و شجاعانه که این تاکتیکها واقعاً فوق العاده بود. فرض بفرمایید تاکتیکهایی که در فتحالمبین به کار برده شد؛ یعنی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی بتوانند به نحو شجاعانهای سر از پشت جبههی دشمن دربیاورند و از پشت، دشمن را مغلوب و منکوب کنند. اصلاً این تاکتیکها، تاکتیکهای ابتکاری بود. در بیتالمقدّس انواع و اقسام کارهای بزرگ و تاکتیکهای نو انجام گرفت؛ در پدافند هوایی در والفجر هشت، در ظرف چند روز شهید ستّاری آنجا ابتکار فوقالعادهای انجام داد؛ در عبور از اروند در همان عملیّات کار بزرگی انجام گرفت. اینها همه کارهای مدبّرانه و بزرگی بود، کارهای عاقلانه بود؛ کمتر نیروی مسلّحی با این توانایی فکری و با این اقتدار معنوی و تدبیر میتواند کار را پیش ببرد.
۶-بُروز عالیترین فضایل اخلاقی و عروج معنوی دررزمندگان
در دفاع مقدّس، عالیترین فضایل اخلاقی بُروز کرد؛ هم فضایل اخلاقی، هم معنویّات و عروج معنوی و تعالی روحی. شبیه این را واقعاً نمیشود سراغ گرفت؛ هیچ جا غیر از جبههی دفاع مقدّس را سراغ نداریم که این جور فضایل اخلاقی بُروز کرده باشد؛ هم فضایل اخلاقی، هم جنبههای تعالی معنوی و روحیّات دینی و مانند اینها. شرحِحالهایی که نوشته شده نشاندهندهی این خصوصیّات است، وصیّتنامههایی که باقی مانده همین جور، حالاتی که نقل میشود از بعضی از رزمندگان [همین جور.] فضایل اخلاقی مثل صداقت، صدق و صفااخلاص، برای خدا کار کردن؛ تواضع، خدمت به دیگران. این تواضع، این خدمت، روحیهی خدمتگزاری، ایثار، ازخودگذشتگی و فداکاری؛ بعد هم که آن حالات معنوی، آن گریههای نیمهشب، آن سحرخیزیها، آن شور و عشق توحیدی، آن بیاعتنائی به زیورهای دنیوی، و در مواردی هم اتّصال به غیب. بعضی از این عزیزان، این جوانهای عارف -عارف به معنای واقعی کلمه؛ عارف واصل- در جبهه کارشان به جایی رسیده بود که آینده را میدیدند، از آینده خبر میدادند، از شهادت خودشان، از شهادت دوستانشان، از حوادثی که ممکن است پیش بیاید؛ اینها در شرح حال رزمندگان هست، و اینها خیلی [مهم است].
البتّه مشخّص است که این مربوط به دل سپردن به خدا و مسئلهی اسلام و مسئلهی ایمان دینی است که انسان واقعاً متحیّر میمانَد از تأثیر این ایمان عمیق. یا [روحیههای] مادرهای شهدا. خب، من و شما حسّ مادری را اصلاً نمیفهمیم، واقعاً هیچ کس نمیتواند حسّ مادری را درک کند غیر از خود مادر؛ آن وقت این مادر، جوانش را بفرستد جبهه، جوان که میآید درخواست میکند، میگوید چون برای اسلام میخواهی بروی برو؛ برای اسلام برو. بعد که پیکر همین جوان را میآورند، خوشحال است که او را در راه خدا داده؛ میگوید این [جوانم] را در راه خدا دادم. این جز به برکت اسلام و جز برای فداکاری عظیم که یک فصل درخشان از کتاب قطور دفاع مقدّس است نبود
۷- سرمایهسازی دفاع مقدس برای کشور
. امنیّت کشور به برکت دفاع مقدّس است؛ یعنی دفاع مقدّس نشان داد که هزینهی تعرّض و تجاوز به این کشور خیلی زیاد است. این به برکت دفاع مقدّس ثابت شد؛
• به ملّت ما روحیهی خودباوری داد. این خودباوری در بین جمع کثیری از مردم که خوشبختانه امروز شما در میدان علم و در میدانهای گوناگون -[یعنی] ساختوساز و دیگر چیزها- گاهی مشاهده میکنید، عمدتاً به خاطر دفاع مقدّس است؛
• دفاع مقدّس توانست ثابت کند که ملّت ایران از ورطههایی مثل ورطهی جنگ تحمیلی میتواند با سربلندی، سر بلند کند.
• ؛توانستیم نوآوری فنّی و علمی را هم در دفاع مقدّس به دست آوردیم؛ چون در دفاع مقدّس نیاز داشتیم به خیلی چیزها و در اختیارمان نبود، امکاناتش را نداشتیم و نیروهای مؤمن، فداکار رفتند به فکر اینکه درست کنند. مثلاً فرض کنید مرحوم شهید حسن [تهرانی]مقدّم در همان اوقات، در یک بخشی این ماجرای موشکسازی را به یک شکلی راه انداخته بود خب ما احتیاج به موشک داشتیم، موشک هم به ما داده نمیشد، دشمن هم موشک داشت، با موشک میزد، و [این کار را] کردند و خوبش را هم کردند و به بهترین وجهی هم از عهده برآمدند تا امروز که خب مشخّص است.
. ؛اقدام به کارهای بظاهر نشدنی؛ دفاع مقدّس این سرمایه را برای ما به وجود آورد که بدانیم بعضی کارها هست که بظاهر نشدنی است امّا در واقع اگر همّت کنیم، شدنی است؛ این را ما در دفاع مقدّس یاد گرفتیم، این هم یکی از سرمایههای ما است.
. سرمایههای انسانیِ ما را ارتقا داد؛ خوشبختانه از عناصر حاضر در هشت سال دفاع مقدّس، بعدها -[یعنی] امروز و دیروز و انشاءالله در آینده- افراد بیشماری در بخشهای مختلف و گوناگون کشور مشغول خدمتگزاری بودهاند و هستند که یک نمونهاش شهید سلیمانی عزیز ما بود که خب در عرصهی دیپلماسی و بینالمللی و مانند اینها، در منطقه یک فعّالیّت شگفتآوری داشت؛
۸- آشکار شدن تواناییها و ظرفیّتهای ملّت ایران برای دنیا
یک اتّفاق بزرگی در دفاع مقدّس پیش آمد و آن اینکه تواناییها و ظرفیّتهای ملّت ایران را برای دنیا آشکار کرد؛ یعنی رسانه شد. رسانههای دنیا همه علیه ما بودند، رسانههای دنیا علیه انقلاب بودند اوایل انقلاب، رسانههای رسمی دنیا یا دروغ میگفتند یا نقاط مثبت را کتمان میکردند یا تهمت میزدند و میخواستند ملّت ایران را در چشم مردم دنیا یک ملّت ناپسندی معرّفی کنند. دفاع مقدّس، رسانهی کاملاً رسایی شد، صدای بلندی شد برای اینکه حقایقی را از ملّت ایران نشان بدهد؛ وجهه درست کرد برای ملّت ایران و شجاعت ملّت را، مقاومت ملّت را نشان داد به همهی دنیا؛ همبستگی ملّی ما را نشان داد، پشتیبانیهای پشت جبههی ما را به دنیا نشان داد
۹-برملا شدن ذات و واقعیّت بزکشدهی تمدّن غرب ودشمن اصلی ما
دستاورد دیگردفاع مقدّس این است که ما را با ذات و واقعیّت بزکشدهی تمدّن غرب آشنا کرد؛ البتّه چون ملّت ایران قبلاً لطمه خورده بود از غربیها -از انگلیسها یک جور، از آمریکاییها یک جور- آشنا بودند تا حدودی امّا نه به قدری که در دفاع مقدّس دیده شد.در گذشته صحنههای زیادی بوده که ملّت ایران عناد و خیانت دولتهای غربی را از نزدیک دیده بودند؛ مثل همین اشغال بخشهایی از کشور بعد از جنگ جهانی اوّل، اشغال بخشهایی بعد از جنگ جهانی دوّم، آنچه در دوران دفاع مقدّس دیده شد، اگر نگوییم بیشتر از آن چیزی بود که در گذشته در طول سالیان دراز از غربیها دیده بودیم، کمتر [هم] نبود؛ برابری میکرد یا بیشتر بود. غرب با هر دو وجهش [علیه ما بود]؛ یعنی نه فقط غرب کاپیتالیست، غرب سرمایهداری، [بلکه] غرب کمونیست؛ چون کمونیسم هم از فراوردههای غرب است. در هر دو وجه! یعنی انگلیس علیه ما در دورهی جنگ فعّالیّت کرد، فرانسه علیه ما جدّاً فعّالیّت کرد، آلمان علیه ما جدّاً فعّالیّت کرد، یوگسلاوی هم که مال بلوک شرق بود علیه ما فعّالیّت کرد، شوروی هم که خب معلوم بود؛ یعنی همهی غربیها ماها را از کمترین امکانات محروم میکردند -واقعاً از کمترین امکانات محروم میکردند- هیچ چیز در اختیار نداشتیم از خارج؛ حتّی سلاح سبک، حتّی مهمّاتِ خیلی آسان در اختیار ما قرار نمیگرفت، [امّا] به طرف مقابل همه چیز میدادند؛ از میراژ برای بمباران تا سوپراِتاندارد برای زدن کشتیها تا اطّلاعات ماهوارهای برای آگاهی از مراکز تجّمع نیروها و حرکت نیروهای ما، تا پول، تا تانک و انواع و اقسام، همه چیز در اختیار دشمن قرار دادند، تا سلاح شیمیایی؛ یعنی حتّی سلاح شیمیایی هم دادند و صدّام سلاح شیمیایی را، هم علیه ما به کار برد، هم علیه ملّت خودش به کار برد؛ یعنی در حلبچه، صدّام سلاح شیمیایی به کار برد و در کشور ما هم که فراوان؛ یعنی غرب، اروپا، روی همهی ادّعاهای انساندوستانه و حقوقبشریِ خودش پا گذاشت، [آنها را] لگد کرد در قضیّهی تعامل با اینها؛ در دفاع از حکومت فاسد و دیکتاتوری ضدّبشری صدّام، همهی ادّعاهای خودش را تکذیب کرد. و این شناخت عمیق برای ما خیلی مغتنم است؛ یعنی واقعاً باید بدانیم و بفهمیم که غربیها این هستند و با توجّه به این آشنایی تصمیم بگیریم و فکر کنیم و کار کنیم.
۱۰-از بین رفتن ترس و اندوه در اثر مقاومت و استقامت
ادبیّات جنگ، به طور کلّی ادبیّات بشارتی است؛ ببینید قرآن هم دربارهی شهدا میفرماید که «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون».(۱۴) بشارت میدهند؛ بشارت میدهند به چه؟ که دو آفت مهم را نبایستی داشته باشند و ندارند؛ یعنی نفی این دو آفت را بشارت میدهند: یکی ترس، یکی اندوه؛ هم ترس را، هم اندوه را نفی میکنند. به نظر من اگر ما نشاط اجتماعی میخواهیم، اگر امید و شادابی و سرزندگی میخواهیم، اگر طراوت در نسلهای جوانمان میخواهیم، باید به این گزارهی ملکوتی و قرآنی ایمان بیاوریم؛ این «یَستَبشِرونَ» خیلی مهم است. خوف و حزن دو آفت بزرگ است برای یک ملّت، برای یک جماعت، برای یک انسان. ترس و اندوه دو آفت بزرگ است؛ این دو آفت با بشارت قرآنی برداشته میشود؛ همچنان که اگر مقاومت هم بکنیم، این دو آفت برداشته میشود. آن هم [بیان] آیهی قرآن است: اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا؛(۱۵) مقاومت هم همین جور است. اگر میخواهید خوف نداشته باشید، حزن نداشته باشید، مقاومت و استقامت را سرمشق کار خودتان قرار بدهید؛ آن وقت خوف هم نخواهید داشت، حزن هم نخواهید داشت؛ |