راهبردپیروزی در جنگ اراده ها
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادهی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادهی دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد. 10/5/99 مفام معظم رهبری
جنگ اراده ها چیست؟
در جنگ نامتقارن ارادهها هستند که با هم میجنگند؛ هر ارادهای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد. در میدان، اراده را ضعیف نکنید؛ در میدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنید؛ اگر یک طرفِ جنگ در میدان نبرد ارادهاش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد. نگذارید ارادهتان سست بشود، نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسههای دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این ارادهی مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است.۱۳۹۵/۰۳/۰۳
جنگ ارادهها ربط وثیقی با جنگ شناختی دارد. جنگ شناختی به معنای آماج قرار گرفتن قوه شناخت مردم و نخبگان یک جامعه به منظور تغییر باورها و در نهایت رفتارهاست. این جنگ البته شکل تکامل یافتهتر و عمیقتری از جنگ روانی است. اساسیترین نتیجه در جنگ شناختی تلفات مضاعف انسانی است. در جنگ سخت وقتی یک نفر مجروح یا کشته شد عملاً فقط یک نفر از جبهه خودی کم میشود، اما در جنگ شناختی وقتی یک نفر نسبت به باورهای خود تردید کرد علاوه بر اینکه یک نفر از گروه خودی کم شده، یک نفر هم به گروه مقابل اضافه میشود. در این شکل از نبرد در واقع نه تنها سربازانِ خط مقدم نبرد نظامی، بلکه عموم مردم جامعه که اصلیترین سرمایه هر نظام سیاسی است آماج قرار گرفته، نسبت به جامعه و کشور خود بدبین و حالت رویگردانی شکل میگیرد. جنگ شناختی در صورت تداوم به وارونگی افکار عمومی، شکاف و بحران اقناعی و در نهایت به زایل شدن ارادههای راسخ منتهی خواهد شد.
بیشک و بر اساس شواهد قطعی ابزار کاربردی در جنگ ارادهها، رسانه است. به مدد تصویرسازی و تکرار آن، ادراک مخاطب از واقعیات موجود و پیرامون دچار تغییر شده و باورهای او استحاله میشود در این شرایط جامعه هدف دقیقاًً مسائل پیرامون را آنطور درک و رمزگشایی میکند که ارسالکننده پیام آنرا رمزگذاری و هدفگذاری کرده است. در این آوردگاه، به جای تجهیزات نظامی، رسانه ابزار مهم و موثر برای تحمیل اراده در صحنه رویارویی است.
تفوق در ایجاد تصویر منفی از دستاوردها و پیشرفتها از یک جامعه پیشرو و جوان، ایجاد حس حسرت نسبت به غیر، القاء ناتوانی و عقبگرد و... از جمله مهمترین تاکتیکها در این جنگ رسانهای و روانی است تا ارادههای مستحکم سست و خللپذیر شده و زمینه برای تسلیم فراهم شود.این پازلی بسیار واضح و در عین حال پیچیده و چند بُعدی برای اثرگذاری بر سیستم محاسباتی حریف است .
در نبرد ارادهها، بار اصلی بر دوش رسانه است. این رسانه و کارکردهای متنوع آن است که تصویرسازی میکند، باورها را شکل داده، اصلاح کرده و یا تغییر میدهد، ارادهها را جزم کرده و یا زایل میکند، از ملتی قهرمان چهرهای شکست خورده و ناتوان میسازد، موقعیت خلق میکند و یا فرصتها را میسوزاند و هدر میدهد، بسترهای پیشرفت و پسرفت را هموار میکند، عزمهای راسخ و غیرتها را به میدان میآورد و یا انگیزهها را به میرایی و نابودی میکشاند.
دههها سرمایهگذاری غرب در حوزه رسانه و تبلیغات و خلق صنایعی همچون هالیوود و ایجاد اندیشکدههای نظریهپردازی در حوزه ارتباطات دقیقاً با همین هدف صورت گرفته است. یعنی تلاش غرب برای هیمنهسازی و شکل دادن به باورهای مطلوبش در نقاط هدف.
باورپذیر کردن غرب بهعنوان تمدن پیشرفته، برتر و مسلط، ودرمقابل ،باوراندن عقبماندگی و درماندگی در هر آنچه نشانی از غرب ندارد و باوراندن ضرورت وابستگی به غرب برای توسعه وصرف نظر از استقلال ،تنها بخشی از کارکردهای رسانه در صحنه جنگ ارادههاست.
تجربه و تدبیر نشان میدهد در چنین شرایطی اگر بخواهیم در نبرد ارادهها مغلوب نشویم لازم است در سازمان رسانهای کشور تجدیدنظر اساسی صورت دهیم. امروز سازمان رسانهای کشور دچار اعوجاج، عقبماندگی، نارساییهای ساختاری و بهویژه فرسودگی مدیریتی است. بخشی از ضرباتی که بر پیکره انقلاب اسلامی بهویژه در سالهای اخیر در صحنه تحولات داخلی و بینالمللی وارد شده ناشی از ناتوانی رسانهای در برجستهسازی داشتهها، استفاده از فرصتها و رویارویی با حریف در نبرد ادراکی است که بعضاً به تضعیف ارادهها انجامیده است. باید در حوزه رسانه به بازدارندگی رسید. بازدارندگی یعنی مأیوسکردن حریف از اقدام خصمانه از طریق ایجاد شک وتردید یاترس از عواقب اقدام و به هم ریختن دستگاه محاسباتی او.
ستون پنجم جنگ اراده ها در داخل
از زمانی که تهاجم فرهنگی دشمن غلیه ملت مادر دولت سازندگی شروع شد و دولت خاکریزهای مقابل این تهاجم را بوسیله عناصر لیبرال فرهنگی حاکم بر دستگاههای فرهنگی کشور تخریب کرد تا زمانی که در دولت اصلاحات براندازی نرم توسط مطبوعات زنجیره ای بوسیله مخالفین نظام از خارج برگشنه با هجمه به باورهای مردم شکل گرفت وراه اندازی فتنه 18 تیر 78 بخاطر اصلاح قانون مطبوعات بمنظور جلو گیری از ستون پنجم دشمن شدن رسانه های داخلی
تا کنون یعنی بالغ بر دودهه است که رسانه های متاثر از دشمن درجهت سست کردن اراده ملت ایران و ایجاد تردید و شیهه در مبانی اعتقادی و باورهای او مشغول تلاشند .
آموزش خبرنگاران این نبرد در خارج و توسط وعوامل دشمن مرتبط با اصلاح طلبان و تامین هزینه مالی این روزنامه هاورسانه ها توسط شرکتهای وابسته به دولت ها مثل شرکت بهینه سازی سوخت با مدیریت مهدی هاشمی رفسنجانی و.
حتی کمک های خارجی که بعضی روزنامه های زنجیره ای برای راه اندازی شان میگرفتند و با اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم جلو آن گرفته شد .تا بی در و پیکری مجلات دانشجویی وکتاب وفیلم های ضد باورهای انقلابی جامعه ؛ از جمله اقدامات ستون پنجم دشمن در جنگ اراده ها بوده اند .
استیضاح مهاجرانی در مجلس پنجم بعنوان وزیر ارشاد ابعاد وسیعی از فعالیت رسانه ای مخالفین داخلی و ستون پنجم دشمن در داخل را افشا ساخت ولی تداوم دولت اصلاحات و مشی مجلس ششم جنگ اراده هارا به نفع جریان مخالف نظام وانقلاب پیش برد .
جریان شناسی تحریف
جریانِ تحریف از نگاه رهبر انقلاب، حاکی از جریانی است که کارش «واژگون نشان دادن واقعیّات» است.(10/5/99) این تعبیر همان معنای عبارتِ قرآنیِ «قلبِ امور» است که بر وارونهسازی واقعیّتها دلالت دارد. خدای سبحان یکی از برنامههای خصمانه علیه پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآله) را اینطور بیان میفرماید: «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُونَ»( سوره برائت، آیه ۴۸) قلب امور حکایت از این دارد که دشمن تلاش میکرد امور جامعه را به صورتی غیر از صورتِ حقیقی برای پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) تبیین کنند و اقدام به شایعهپراکنی در اطراف پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) نمایند.
تمام اقداماتی که ذیل قلب امور صورت گرفته و میگیرد را میتوان در جهت «بیاثر کردنِ تصمیم و امرِ رهبر الهی» جامعه تفسیر نمود.چون اوامر رهبری جریان حقّ، ناظر به واقعیّتها است و لذا در صورتی که واقعیّتها مطابقِ میلِ دشمن و برخلافِ آنچه هست در ذهنها بنشیند، طبعاً کُنشی که جامعه مبتنی بر «واقعیّتهای واژگونه» خواهد داشت، با اوامر رهبر الهی اصطکاک پیدا میکند.
• در جامعه امروزی نیز مشاهده می کنیم برخی ورشکستگان سیاسی و انقلابیون استحاله شده که در گذشته انقلابی بودند، در حال حاضر برای بقای در قدرت حاضر شدند به ارزش های انقلاب پشت پا بزنند و به تحریف حقایق بپردازند.
• جریاتی که همواره جنبه های انقلابی و ضد استعماری امام خمینی(ره) را تحریف کرده و می گفتند «امام(ره) با شعار مرگ بر آمریکا مخالف بوده و به دنبال آن بود که رابطه با آمریکا را از سر بگیرد» و مدعی می شدند که حضرت امام(ره) این مسائل را به صورت خصوصی با آنها مطرح کرده اند، در حالی که این یک دروغ واضح بود ازجمله تحریف کنندگان جامعه اند .
• جریانی که راهکار حل مشکلات کشور را امتیاز دادن به دشمنان می داند، و همواره ضد ارزش های انقلابی عمل کرده و به تحریف آرمان های انقلاب می پردازد.
• جریان تحریف گر و سازشکاریکه برای رسیدن به اهداف خود به تحریف سیره اهل بیت(ع) پرداخت و مطرح کرد: امام حسین(ع) در عاشورا به دنبال مذاکره بود، همچنین اعلام کردند که ما درس سازش و صلح را از امام حسن(ع) می گیریم و مطرح می کردند دشمنان بارها با پیامبر اکرم(ص) نقض عهد کردند، اما ایشان باز با آنها پیمان می بست؛ اینها در راستای اهداف غلط خود تحریف را به ساحت معصومان(ع) کشاندند
• از دیگرعوامل تحریف، رسانههای دشمن هستند که در این راستا ماموریت دارند. بخشی از اهداف آنان اعلامی و بخش اعمالی است. آنچه که مسلم است و رسانههای دشمن اعمال میکنند، تحریف واقعیتهای ایران است. البته این بدان معنا نیست که تمام واقعیتها را تحریف کنند؛ چرا که برای جلب اعتماد مخاطبان نیازمند پارهای از واقعنماییها هستند. این واقعنماییها نیز در موضوعات غیرراهبردی انجام میگیرد.
• عوامل دیگر تحریف؛ افراد ناآگاه اعم از کنشگران و مخاطبان داخلی و خارجی میتوانند باشند. مخاطبی که بدون آگاهی مطلبی و یا نظری را در یکی از شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام منتشر و بازنشر میکند، میتواند به تحریف جریان واقعیتها کمک کند.
• رسانههای داخلی غیرمسئول، غیرحرفهای و دارای ضعفهای سازمانی از عوامل دیگر جریان تحریف محسوب میشوند چون بسیاری از رسانهها برچسب نظام جمهوری اسلامی ایران را دارند، اما یا در قبال بازنمایی واقعیتهای ایران مسئولیتی احساس نمیکنند و یا اینکه خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی میکنند.
• برخی مسئولان اسمی و ناکارآمد نیز میتوانند به عامل تحریف تبدیل شوند. برخی افراد که در نظام جمهوری اسلامی ایران مسئولیت دارند، در حوزه رسانه کارآمدی لازم را ندارند. آنان نه واقعیتها را به موقع منتشر میکنند و نه از رسانههای دلسوز داخلی استفاده میکنند. و متاسفانه عدهای از آنان اساساً اعتقادی به کار رسانهای ندارند. این عملکرد مسئولان موجب میشود تا رسانههای تحریف قدرت بگیرند.
بدینترتیب هرکس که کار خود را به خوبی انجام ندهد، واقعیتها را به موقع منتشر نکند و جلوی انتشار واقعیتها را بگیرد جزو عوامل تحریف به حساب میآید و به کسانی که آگاهانه جریان تحریف را دنبال میکنند، کمک میکند.
برای شناخت بهتر جریان تحریف به روزنامه های خبیث، منحرف و وابسته به جریان تحریف گری که بعد از سخنان روز عید قربان رهبر معظم انقلاب به دنبال بزک کردن غرب و آمریکا و مذاکره هستند نگاه کنید
جریان انقلابی باید مقابل تحریف گران موضع بگیرد.
جریان های انقلابی قاطع و افشاگرانه در فضای رسانه ای در برابر خائنان تحریف گر که موجب ضربه های جبران ناپذیر به کشور شده اند باید بایستند و نگذارند پالس های منفی یک عده ورشکسته حقیر سیاسی و ترسو به نام ملت شجاع و با عظمت و با صلابت ایران اسلامی نوشته شود.
نظام رسانه ای کشور باید تقویت شود هم بلحاظ اعتباری و هم محتوائی و هم گستره نفوذ.
|