عملگرایی یا انقلابیگری کدام راه امام است
مقام معظم زهبری در سخنان مهم و سرنوشت ساز خود در مراسم سالکرد ارتحال املم ره فرمودند"اگر پایبندی به مبانی انقلاب و ارزشهای دینی نباشد حرکت انسانها دچارعملگرائی افراطی شده و هر روزی به یک طرف کشیده میشوند.
میکشد از هر طرف , چون پر کاهی مرا وسوسه ی این و آن , د مد مه ی خویشتن
مفهوم عملگرائی
عملگرائی , یعنی هر روزی به یک جهت و سمت حرکت کردن و ثبات و استقامت در مسیر نداشتن.
عملگرا به کسانی اطلاق می شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم شمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد خود با ماندن بر مسند قدرت , انعطاف نشان میدهند.
در نظر مکتب پراگماتیسم،که همان عملگرائی است افکار و عقاید همچون ابزارهایی هستند برای حل مسائل و مشکلات بشر؛ تا زمانی که اثر مفیدی دارند، صحیح و حقیقی اند و پس از آن غلط و خطا میشوند. به این ترتیب عقیدهای ممکن است مدتی به کار آید و موثر شود و از این رو فعلاً حقیقی است؛ لیکن بعداً ممکن است نتایج رضایت بخش نداشته باشد و آن موقع، به نظریهای باطل و خطا تبدیل میگردد.
بنابراین، حقیقت چیزی ساکن و تغییر ناپذیر نیست؛ بلکه با گذشت زمان، توسعه و تحول مییابد. آنچه در حال حاضر صادق است، ممکن است در آینده صادق نباشد؛ زیرا در آینده، افکار و نظریات دیگری بر حسب شرایط و اوضاع جدید، حقیقی شده و متداول میگردند. تمام امور تابع نتایج است و بنابر این، حق امری است نسبی؛ یعنی وابسته به زمان، مکان و مرحله معینی از علم و تاریخ است.
بر این اساس ما هیچ زمان به حقیقت مطلق نخواهیم رسید. زیرا علم ما، مسائل ما و مشکلات ما همیشه در حال تغییر است و در هر مرحله، حقیقت، آن چیزی خواهد بود که ما را قادر میسازد تا به نحو رضایت بخش، مسائل و مشکلات جاری آن زمان را بررسی و حل کنیم.
این روش و مکتب که در قرن نوزدهم در آمریکا متولد شد مبتنی بر نظریه داروین و انسانمداری و اومانیسم است .
سال 54 که در داخل زندان رژیم گذشته شاهد تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بودم همین استدلال را مطرح میکردند." تا حالا از اسلام بعنوان پوشش استفاده میکردیم ولی از امروز نیازی به پوشش اسلام نداریم و لذا تابع مارکسیم هستیم !" این نوع نگاه ابزاری به ایدئولوژی توسط منافقین نشاندهنده گرایش آنها به عملگرائی در عرصه سیاسی بود ,لذا
هدف وسیله آنها را توجیه میکرد و روزی ضد امپریالیسم بودند و امروز نوکر امپریالیسم هستند.قبلا معتقد به شریعتی بودند ولی بعد از مقاله اسلام و مارکسیست شریعتی شدند مخالف او .این مکتب بر چند اصل استوار است :
1- واقع بینی ؛ نفی آرمانگرائی
2- نسبی گرائی
3- مصلحت گرائی؛ منفعت طلبی وعدم پایبندی به مرامی خاص
4- ابزار انگاری , عقیده و اندیشه ( آنچه به حیلت توان کرد به قوت ممکن نباشد )
5- نتیجه گرائی ؛ پیامد گرائی
رهبر انقلاب در زمان فتنه میفرمایند:
«بعضیها در فضای فتنه، این جملة «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب » را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لاظهر فیرکب و لاضرع فیحلب» نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد. مراقب باید بود... این کنار کشیدن، خودش همان ضرعی است که یحلب؛ همان ظهری است که یرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.
همچنین در دیدار دانشجویان و جوانان اظهار میدارند:
«گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافی برای موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد؛ یکیاش مسئله نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند، اما برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند، البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد: گاهی عافیتطلبی است، گاهی تنزه طلبی است، گاهی هوای نفس است، گاهی شهوات است، گاهی ملاحظة منافع شخصی خود است، گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش میکند، از حرف خودش برگردد... این به خاطر همین عوامل است؛ هواهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی. عامل اصلی اینها هم غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛ اینها موجب میشود که به کلی صد و هشتاد درجه جهتگیریشان عوض شود.»
نمونه عینی و ملموس عملگرائی
"سیطرة تفکر عملگرایی بر رفتار سیاسی بعضی شخصیتهای کشورهمواره سبب شده تا طیفهای فرصتطلبِ معاند اسلام و انقلاب برآنها طمع ورزند و بکوشند تا از ظرفیت آنها در راستای پیشبرد مقاصد خویش سوءاستفاده کنند".
لذا تقریباً میان قاطبة تحلیلگران حتی در خارج از کشور بر سر این موضوع وفاق وجود دارد که این شخصیتها سیاستمدار عملگرهستند و خطمشی سیاسی خود را به اقتضای قواعد پراگماتیسم برمیگزیند.
اینان سیاستمدارانی هستند که همواره از موضعی عملگرایانه و مصلحتاندیشانه به دنیای سیاست مینگرد و بازی سیاسی را با قواعد مرسومِ ؛فایدهمحور انجام میدهد تا جایی که کمتر میتوان نشانی از تکلیفگرایی و باورداشتهای ایدئولوژیک را در تصمیمات سیاسی آنها سراغ گرفت، البته در مراتب ایمان، تدین و التزام شخصی آنها به اصول شریعت جای هیچ تردیدی نیست لکن بحث بر سر تسری اعتقادات دینی به عرصه فعالیتهای سیاسی است.
این رویکرد پراگماتیستی به مسائل سیاسی ـ اجتماعی، که همواره مبنای تصمیمگیریها و اتخاذ مواضع آنهاست آنها را وامیدارد تا همواره در اتخاذ مواضع حساب هزینه و فایده را سرلوحة کار قرار داده و منفعتطلبانه و مصلحت¬اندیشانه تصمیمسازی نمایند مثلا یکروزعلیه مواضع آنها خطبه بخوانند و روزی از شعار انتخاباتی همانها حمایت کنند.
بدون تردید چنین رویکردی در یک بستر سیاسی سکولار و غیرارزشمدار نه تنها مذموم نیست بلکه کاملاً طبیعی و عقلانی به حساب میآید، اما در بستر جامعة اسلامی که میبایست الگوی سیاستمداری نبوی و علوی سایهگستر باشد و تکلیفمحوری جایگزین مصلحتاندیشی گردد، طبعاً عملگرایی مشروعیت خود را از دست خواهد داد.
این افراد در مواجهه با رخدادهای سیاسی و اجتماعی، حفظ جایگاهشان در آرایش نخبگان نظام را بر وظیفة ایمانی و انقلابی ترجیح میدهند. لذا با لحاظ کردن این مسئله در هنگام تصمیمگیری، معمولاً از اتخاذ مواضع صریح و مرزبندیهای روشن میپرهیزد. شخصیت منعطف فراجناحی ومعتدل به خود میگیرندتا به اقتضای شرایط سیاسی کشور تغییر فاز داده و در صورت لزوم حتی با جریانی که چندی پیش سنگینترین عملیات تخریب را علیه وی به اجرا گذاشته بود، برای تحقق یک هدف واحد و شکست جریان رقیب مؤتلف شوند.
عملگرایان در مواقع بروز بحرانهای سیاسی تاکتیک سکوت، عدم موضعگیری شفاف، اظهارنظرهای مبهم و چندپهلو و قرارگرفتن در سایه را دنبال میکنند و به انتظار روشن شدن فضا مینشیند تا بدین ترتیب هم مانع سوختن کارتهای برندهشان گردند و هم بتوانند حرکتهای بعدی خود را متناسب با آرایش جدید قدرت طراحی نمایند. در فرآیند فتنة پس از انتخابات ۸۸ نیز شاهد اتخاذ همین تاکتیک توسط این سیاستمداران مصلحتاندیش بودیم.
* کسانی که با تمام توان به پشتیبانی از جریانی برخاستند که سوق دادن نظام سیاسی ایران به سمت سکولاریزاسیون و گسست از اندیشه¬های امام را راهبرد رسمی خود میپنداشتد.
* کسانی که علی رغم تأکیدات فراوان مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم روشنگری خواص در شرایط فتنهگون، موضعگیری صریح آنها و مرزبندیشان با گروههای ضدانقلاب، در کمال ناباوری سکوت اختیار کرده و چشم خود را بر همة آشوبگریها، فتنهانگیزیها، حرمتشکنیها و هتاکیها فروبستند.
* کسانی که به عنوان طرفداران مکتب خمینی، این میزان زاویهگرفتنِ اصلاحطلبان از آرمانهای امام راحل را برتافته و در برابر شعارهای انحرافی جریان نفاق هیچ واکنشی از خود نشان ندادند.
* کسانی که پس از آشکارشدن نیات پنهان جنبش سبز که رسماً مورد حمایت سران آمریکا، اسرائیل و انگلیس قرار داشت، باز هم حاضر به مرزبندی شفاف با این فرقة ساختارشکن نشدندوامروز به دیدن مجرمان آن فتنه میروند.
* کسانی که به گونهای عمل میکنند که طراحان فتنه آنها را مهرة پشتیبان خود در درون حاکمیت برای اجرای سیاست چانهزنی از بالا میدانند.
اینان همگی از مشی عملگرائی بجای انقلابی گری خمینی ره پیروی میکنند.
چرا باید تحلیلگر سیاسی روزنامه "واشنگتن پست" معتقد باشد که"عملگرایی" (پراگماتیسم)بر عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم شده و می توان نشانه های این موضوع را در مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های غربی مشاهده کرد؟.
"دیوید ایگناتیوس" تحلیلگر سیاسی روزنامه "واشنگتن پست" در مقاله ای
اشاره می کند که ایران رویکرد عملگرایانه را برای پیشیبرد مذاکرات هسته ای با غرب در پیش گرفته و از این موضوع به عنوان مسئله ای مثبت یاد می کند و می افزاید:"نشانه هایی از عملگرایی در رویکرد ایران دیده می شود چرا که "علی اکبر صالحی" رییس سازمان انرژی اتمی ایران اخیرا اظهار داشت که ایران با بازرسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از "پارچین" مخالفتی ندارد."
عملگرایی یا انقلابیگری کدام راه امام است
منطق انقلابیگری امام خمینی ره که رهبر معظم انقلاب اسلامی شاخصه های آنرا در سالروز رحلت آن امام فقید تبیین کردند با روش سیاسی عملگرایان فوق الذکر کاملا متفاوت است
حضرت امام در نامه ای مرقوم داشتند: «جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایهداری و کمونیزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمیشناسد، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمیداند. این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی-انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمیهاست.»
مشخص است که امام، افق بلندی را برای خود ترسیم کرده که همهی برنامههای خود را در جهت رسیدن به آن، تنظیم و اجرا میکند.
نقطهی مقابل آرمانگرایی و استقامت، بیهدفی و محافظهکاری است که در عرصهی سیاسی از آن تحت عنوان «عملگرایی» یاد میشود. در واقع یک سیاستمدار عملگرا، نه بر اساس آرمان و هدف متعالی، که بر اساس منطق هزینه-فایده تصمیمسازی و تصمیمگیری میکند و این سیاستمدار بسته به اینکه در مسائل اعتقادی که نوعی خطوط قرمز محسوب میشود، تا چه حدی میتواند انعطاف نشان بدهد، از ضریب اعتدال و میانهروی بیشتری برخوردار میشود.
در حال حاضر انقلاب اسلامی پس از گذشت بیش از 37 سال، بیشتر از هر چیز دیگری به مدیریت و مدیران انقلابی نیاز دارد. نقطهی مقابل این هدف، حذف مدیریت و مدیران محافظهکار و نامقاوم است که فکر میکنند میتوانند با لبخند و دستدادن و قدمزدن و چند پست توئیتری، منافع مردم را تأمین نمایند که از این حیث، سخت در اشتباهاند.
انقلاب اسلامی امروزبه مدیرانی انقلابی نیاز دارد، نه مدیرانی که منطق خمینی را منطق جنگ و تندروی نامیده و هر روز یک برچسب جدید به انقلابیون میزنند
مقام معظم رهبری در سخنان 14 خرداد خود فرمودند : انقلابیگری افراطی گری نیست , تندروی نیست ؛ این نوع نگاه به انقلابیگری
سوغات بیگانه ها و دشمنان است .
انقلابی کیست ؟
رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند : انقلابی فقط کسانی که در دوران امام مبارزه کرده و کنار امام بودند نیستند و در آنها محدود نمی شود ,
کسانی که امروز و دیروز جانشان را کف دست گرفتند و در راه انقلاب فدا کردند انقلابی صددرصد و کامل هستند .
معظم له فرمودند :این هم خطاست که ما از همه کسانی که انقلابی هستند , یک نوع عمل انقلابی توقع داشته باشیم ؛ یا یک درجه ی از انقلابیگری توقع داشته باشیم , نه به قول ما طلبه ها انقلابیگری مقول به تشکیک است . ممکن است یک نفر نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی بهتر حرکت کند , یک نفر به آن خوبی حرکت نکند اما در همان راه دارد حرکت میکند . اینکه ما هرکسی خوب حرکت نکرد یا بطور کامل حرکت نکرد را متهم بکنیم به غیر انقلابی یا ضد انقلابی این هم خطاست . بنابر این هرفرد یا مجموعه یا دولت و سازمانی که شاخصه های زیر را داشته باشد انقلابی است :
1- پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام.
2- داشتن همت بلندبرای رسیدن به آرمانها
3- پایبندی به استقلال داخلی؛ منطقه ای؛جهانی و همه جانبه ی کشور
4- برخورداری از حساسیت در برابر دشمن و نقشه هاوتحرکات او
5- برخورداری از تقوای دینی و سیاسی ؛ فردی و اجتماعی
این پنج شاخص اگر در شخصی و جمع و گروهی و حزبی و دولتی و تشکیلاتی وجود داشت قطعا انقلابی است . البته درجات آن متفاوت است . |